وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۶ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد487

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من لازمه باروری و شکوفایی گل های عطرآگین را کودهای متعفن و سرگین دیدم . بنابراین فهمیدم باروری و ظهور مردان بزرگ در بستر جوامع سترگ،مستلزم عفونت تاریخ و کودشدن روزهاست. 

رویش گل بزرگمردان از ژرفای چرک ها،خون ها و کثافت های حاکم بر بوستان بشریت است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خیاطم را تنها کسی دیدم که با من درست رفتار می‌کند ؛زیرا هر بار که مرا می‌بیند، اندازه های جدیدم را می‌گیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده اند و توقع دارند من خودم را با آن ها جور کنم. (با الهام از سخن جرج برنارد شاو)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ابرها را بهترین جان نثار و برترین نماد ایثار دیدم؛زیرا آنان ذره ذره پیکرشان را آب می کنند تا دشت های تشنه را سیراب کنند.


من پربارترین لحظات و ارزشمندترین اوقات عمر بشر را دقایقی دیدم که در حال دانش افزایی و جهل زدایی است.

alt

من سهم روشنگران را از نور ،نار دیدم و قسمت بی خردان را از شعور ، شور .

ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۶:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

استقرار عدالت یا گسترش سخاوت؟! 

(درسی از مکتب علی علیه السلام به بهانه سالگرد روز شهادت ایشان)

اولین شــــعرم،،ردیفـش درد بود

قصـــــه  تنهایی یک مـــــــرد بود

قصه  مـــردی که از شهر سکوت

ناله را همـــــراه خـــود آورده بود

  سخاوت و بخشندگی خصلتی پسندیده و بر عکس بخل و خست صفتی نکوهیده است. نیک اندیشان، سخاوت را تا تا بدان پایه ارج می نهند که در متن جامعه ما ده ها بل صدها جمعیت، انجمن و سازمان خیریه دولتی و مردم نهاد را بنیان نهاده اند که مهم ترین رسالت و ماموریت خود را دستگیری و کمک به افراد بی پناه و طبقات فرودست جامعه می دانند ؛ اما متاسفانه کمتر خیران و سخاوتمندانی هستند که گروه، جمعیت و تشکلی را ایجاد کنند که با دغدغه استقرار عدالت در جامعه به فعالیت بپردازند.

  ممکن است بسیاری بر این باور باشند که جمعیت ها و سازمان های خیریه که متشکل از توانگران نیک اندیش هستند، با این دغدغه  همه کمک ها و یاری های خود را نسبت به فرودستان جامعه ایثار می کنند که با کاهش فاصله های طبقاتی ، عدالت اجتماعی استقرار یابد.

 البته این خوی و خصلت در جای خود پسندیده و کارساز است؛ اما فروکاستن این باور در حصار انحصار فقیر پروری متاسفانه جز توزیع فقر و تبدیل جامعه به یک کمیته امداد بزرگ ثمری ندارد!

   حصول این جوهر و گوهر و وصول به این غایت و نهایت، قاعده و قانونی می خواهد؛ چه آن که گسترش سپهر معنویت بر بام زیباشهر شریعت ، به شرط افراشتن ستونی استوار، ممکن و مقدور است . از این زاویه است که وقتی از مولا علی(ع) پرسیده می شود که:

 « العدل افضل ام الجود؟» ؛ از میان عدالت و سخاوت کدام برتر است؟ حضرت پاسخ می دهد:

 « العدل» و در تبیین این اصل ، دو علت می آورد و می فرماید:

  اولا « العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها» ؛

 « عدل ، امور را در بستر طبیعی خود قرار می دهد، اما جود، جریانات را از جایگاه طبیعی خود خارج می سازد» ؛

 ثانیا « العدل سائس عام و الجود عارض خاص» ؛ 

« عدالت، سیاستی گسترده و فراگیر است ، ولی جود یک حالت استثنایی و غیر شامل است.»

  ( نهج البلاغه، عبده، حکمت۴۸۸)

 به نص قرآن کریم ، فلسفه دین در عینیت اجتماعات ، اقامه قسط است. یعنی دین آمد تا مردمان بر سر عدل ایستاده و بر پایه قسط زندگی کنند (حدید، ۲۵)؛ از این روست که به گزارش امام باقر(ع):

 « پیامبر در جهت معماری مدینه شریعت بر ویرانه های جاهلیت ، استقبل الناس بالعدل ؛ جامعه را با عدالت ساخت و پرداخت. »(تهذیب ، ج۶، ص ۱۵۴)

 بدین قرار، ستون سقف معنویت ، در زیباشهر شریعت، عدالت است.

(اسلامی، احمد، از خاتمیت تا غیبت،صص۲۷و۲۸)

  استاد مطهری در ارزیابی وزن عدالت و سخاوت در ترازوی عقلانیت بر این باور است که:

 « اگر با معیارهای اخلاقی فردی ارزیابی و داوری کنیم، باید سخاوت را برتر از عدالت دانست. چه آن که بخشندگی و ایثارگری بیش از عدالت معرف و نشانه کمال نفس و تعالی روح انسان است. اما داوری امام(علی علیه السلام)، جز این است و عدالت را به دو دلیل برتر می داند.

 این گونه ارزیابی و داوری درباره انسان و مسائل انسانی ، ریشه در اصالت و اهمیت اجتماع دارد و گویای آن است که اصول و مبادی اجتماعی و از جمله نظم، قانون و عدالت بر احکام و اخلاق فردی تقدم دارد.»

 (سیری در نهج البلاغه، ص ۱۱۲و۱۱۳)

    به بیان امام علی(ع) : « العدل راس الایمان و جماع الاحسان»؛

 بلندی اندام ایمان و ستون فقرات و کانون همبستگی همه زیبایی ها، عدل است.(غررالحکم،ج۲،ص۳۰)

 از منظر مولا علی(ع) ، گوهر دیانت و جوهر شریعت، رمز جاذبه و راز ماندگاری نظام و عامل صلاح و فلاح دین و دنیا و موجب سلامت جان و امنیت روان ، در فرد و اجتماع، عدل و قسط است.

 (غررالحکم ،ج۷،ص۹-۲۳۶)

  ...و بر این پایه، حرف همان است که استاد مطهری گفته است. وی می نویسد:

« از نظر علی(ع) اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و به هیکل و پیکر و روح و روان جامعه ، سلامت و امنیت بدهد(سیری در نهج البلاغه،ص۱۱۳) و درد و معنویت جامعه را درمان کند، عدالت است.»

(نهج البلاغه ، خطبه۳)

                                                                    شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 علی جان! امروز ما چه کنیم؟

(درسی از مکتب علی(ع) در روز شهادت ایشان)

جنبش فرازمندگرای اسلام که با بعثت حضرت محمد بن عبدالله(ص) - به عنوان آخرین پیامبر خدا – آغاز شد ، در بستری از فراز و نشیب، پا گرفته و روند سامان یافته پیدا کرد. استراتژی پیامبر اکرم(ص) بر این پایه استوار بود که تبیین مفاد و محتوای پیام خود را در دو دوره متمایز  استقرار بخشد : دوره نخست شامل سیزده سال کار صرفا فرهنگی و تربیت در مکه ، و دوره دوم دوره مدنی یا تاسیس دولت در مدینه بود.  

 امیرالمومنین علی(ع) در تبیین و توصیف بعثت می فرمایند:

 « غایت بعثت و نهایت تجربه رسالت، آزادسازی معنوی انسان از طریق بیدارسازی محرک های فطری و فعال سازی انگیزه و ذخیره های روانی و عقلانی است.» 

(نهج البلاغه، خطبه ۱ : لیثیروا لهم دفائن العقول) 

...و این ها همه در پرتو تربیت و کارهای فرهنگی قابل تحقق است.

  روند فردسازی در بستری از برنامه ها و کارهای فرهنگی، شیوه محوری و متداول همه پیامبران بوده است. ساختار اجتماعی مردم مکه تحت سلطه پندارها و رفتارهای جاهلی ته نشین شده شکل گرفته بود ، باورهایی که سال ها نه ، بل که قرن ها در گوشه گوشه دل و دماغ مردم و حتی نومسلمان ها رسوب کرده بود. انجام کارهای فرهنگی روشنگرانه و نواندیشانه در چنین ساختار اجتماعی متحجر و دگم بسیار سخت می نمود و اراده ای نستوه و ایمانی استوار می طلبید تا برای نفی پندارهای واهی و اثبات باورهای الهی بپاخیزد و در پیمودن این راه دشوار خستگی بپذیرد.

  ایشان در مکه از رهگذر کارهای فرهنگی و تربیت از طریق فردسازی و با شیوه چهره به چهره توانست منظومه ای از پیش نیازهای پایه گذاری نهاد ملت – دولت را فراهم سازد. ساختار اجتماعی و ده ها عنصر دیگر از جمله رسوبات افکار جاهلی در ذهن و زبان مردم، عامل پراکندگی و فراوانی هویت های انسانی و اجتماعی شهر مکه شده بود. قبیله مهم ترین و اصلی ترین واحد انسانی جامعه بود که ساختار اجتماعی شهر را تعریف می کرد.

  در چنین وضعیتی نگارگری یک نظام واحد سیاسی و پایه گذاری یک جامعه متمدن و مدنی براساس ارزش های عالی اسلامی و انسانی جز با کارها و برنامه های گام به گام و با روندی آرام و آهسته و همراه با مدارا و مهربانی امکان پذیر نبود.

     پس از دوره استقرار حکومت و امت اسلامی، همین شیوه تقدم کارها و برنامه های فرهنگی بر دیگر برنامه همچنان در دستور کار و برنامه ائمه اطهار(ع) قرار داشت. درباره موضع گیری های ظاهرا متفاوت و متناقض امامان معصوم (ع) در برابر حکومت های وقت تحلیل های گوناگونی مطرح می شود و صاحب نظران می کوشند دلایلی را به عنوان توجیه ذکر کنند. به باور این نگارنده هر امام با توجه به تشخیص نوع مشکل زمان و مکان و موقعیت جامعه عصر خود ضروری ترین کار را انجام می داده است.  

 امامان معصوم (ع) در طول تاریخ زندگی شان که حدودا دو و نیم قرن به طول انجامید ، علی رغم وجود شرایط گوناگون ، در هدف استراتژیک از نوعی همبستگی و پیوستگی و وحدت – که همان اتفاق نظر درباره اولویت کار فرهنگی و ارشادی بود – برخوردار بودند.

  اگر هدف اساسی را در بعثت و رسالت انبیا و در سیر و سیره نبوی ، آزاد سازی معنوی انسان( اشاره به آیه ۱۷ سوره شعرا) بدانیم، گذشته از مدار و محورهای حرکت،همین هدف را به گواهی مواریث فرهنگی به یادگار مانده از امامان معصوم(ع) در حرکت آنان هم خواهیم یافت. مثلا امام جعفر صادق(ع) همسوی با پویندگان راه فرهنگ سازی می فرماید:

 « من اصبح مهموما لیوی فکاک رقبه فقد هون علیه الجلیل»

 کسی که جز آزاد سازی معنوی خودش، دغدغه ای داشته باشد، امری بزرگ و سترگی را خوار و کوچک شمرده و در میدان سوداگری زندگی ، سود کلانی را از دست داده است.

( تحف العقول، بخش سخنان امام صادق علیه السلام ، گفتار آن حضرت با جندب)

  امام علی (ع) با وجود توصیه پیامبر اکرم (ص) در روز غدیر به ایشان و همه مسلمانان، هنگامی که رویکرد جامعه و عدم آمادگی اکثریت جامعه عصر خود را با در دست گرفتن امر خلافت مشاهده کردند ، ۲۵ سال با پرهیز از رویارویی با حکومت ها ، کار فرهنگی را در راس برنامه های خود قرار دادند. در آن زمان ها هم بسیاری از افراد و گروه ها ایشان را به قیام و مبارزه برای کسب قدرت و حکومت فرامی خواندند؛ اما ایشان کار فرهنگی و ارتقای سطح آگاهی های جامعه را بر هر کار تند و رادیکال ترجیح دادند.

   شاید افراد جامعه آن روزگار به یک ربع قرن کسب تجربه نیاز داشتند تا آن چیزی را بفهمند که علی (ع) در همان آغاز می دانست. اما چاره چه بود؟ علی (ع) چاره ای جز صبر نداشت تا گردش ایام و افشای ماهیت حکومتگران و آگاهی و پختگی فرد فرد جامعه، مردم را برانگیزد تا خود به پاخیزند و جندین روز دور خانه حضرت را بگیرند و مصرانه از ایشان بخواهند که خلافت را بپذیرند.   

  امام علی (ع) خطاب به معارضان مردم گریز و فرهنگ ستیز می فرمایند:

« انا اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم» (نهج البلاغه،خطبه۱۳۶)

 من می خواهم که شما خدایی و آسمانی شوید، اما شما بر آنید که من را فروکشید و زمینی کنید.

  دردهای جانکاه علی(ع) نه تنها نیرنگ و زرنگی قاسطین، که بی فرهنگی مارقین هم بود. این امام همام در توصیف روحیات فرهنگ ستیز خوارج می فرمایند:

 « جفاه طفاه و عبید احزام.... مردمی خشن ، فاقد اندیشه عالی و احساسات لطیف ، مردمی پست، برده صفت، اوباشی که از هر گوشه ای جمع شده و از هر ناحیه ای گردآمده اند . این ها کسانی هستند که باید اول آموزش ببینند، آداب را فراگیرند. در فرهنگ و ثقافت اسلامی خبرویت پیدا کنند. باید بر این ها قیم حکومت کند و دستشان گرفته شود. اینان نه با مهاجرین سنخیتی دارند و نه با انصار.» 

 ( نهج البلاغه، خطبه۲۳۸)

 امیر مومنان علی(ع) به عنوان رهبر جنبش ضد ارتجاع ، در برابر سه گزینه قرار داشت:

 1 – قهر انقلابی و ستیز ؛

2 – قهر انفعالی و گریز و

 3 – صبر و سکوت و حضور.

 گزینه های یک و دو در آن شرایط به ترتیب دل پسند جناح قدرت طلب حاکم و جناح ارتجاعی به سردمداری ابوسفیان بود. اولی استقلال سیاسی و تمامیت ارضی و دومی مدنیت اسلامی را تحدید و تهدید می کرد و تقدیر بدفرجامی را رقم می زد.

  قیام ان حضرت برای استقرار حکومت عادلانه مطلوب خود امری بود که بدون داشتن پایگاه اجتماعی در بین لایه های زیرین جامعه امکان پذیر نبود. از سویی ساختار فکری و فرهنگی آن جامعه و بقای رسوبات جاهلی در اذهان بیشتر مردم اجازه چنین جنبشی را نمی داد؛ بنابراین حضرت با انتخاب گزینه سوم، کارهای فرهنگی  برای تعمیق باورها و ارزش های اصیل اسلامی را در دستور کار قرار داد.  

  آیا مردمی که با برافراشتن قرآن های کاغذی بر فراز نیزه ، قرآن ناطق و واقعی را رها می کنند و فریب معاویه خودکامه را می خورند، جز با آموزش از طریق کارهای فرهنگی چگونه می توان آگاهی بخشید؟

  زورق قدرت طلبی و خودکامگی همه معاویه های تاریخ جز بر امواج ناآگاهی توده های مردم پیش نمی رود! و تنها راه درمان این بیماری ، تعمیق آگاهی لایه های میانی و فرودست جامعه از طریق گسترش برنامه های فرهنگی و ارشادی است. 

  بنابراین بهترین،حیاتی ترین،فوری ترین و ضروری ترین کار امروز و کار صالح، کار فرهنگی و تشدید روند رشد و آگاهی بخشی به توده های مردم است. 

                                                      شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

    فرق عدالت شکافت ! علی(ع)

  امروز روز نوزدهم ماه مبارک رمضان و دیشب شب قدر و شب ضربت خوردن حضرت امیر مومنان علی علیه السلام بود. ضمن عرض تسلیت و التماس دعا این قطعه را به پیشگاه مولا و همه دوست داران فضیلت و تقوا تقدیم می کنم.

 

               فرق عدالت شکافت !

     همواره با زمین و هوا گریه کرده ایم 

بیش از هزار سال تو را گریه کرده ایم

    با ابر های سوخته هر جا که رفته ایم 

با زخم های آینه هاگریه کرده ایم

    علی جان !

   بیش از هزار سال است که غبار فراق نتوانسته ذره ای از فروغ اشتیاق ما بکاهد . آن گاه که شاخساران سخنانت شکوفه می کرد و صحن و سرای مسجد کوفه را عطرآگین می نمود،  نه فیض سماع داشتیم و نه فوز استماع . اما قرن هاست که زلال حقیقت را از چشمه ساران نهج البلاغه می نوشیم و همراه با آب های صاف و روشن از چشم چشمه ها می جوشیم . سبوی تشنگی را از زلال کوثر امامت پرآب و کام جان را از جام جانان سیراب می کنیم . گل های معطر حکمت را از گلستان ولایت می چینیم و شمیم عطرآگین حریت را از نسیم بهارآفرین عصمت می بوییم . تصویر زیبای انسانیت را در قاب آشنای معصومیت می بینیم و سروش هدایت را از خروش تندیس طهارت می شنویم.

        علی جان !

     سرو، وامدار قامت توست و کوه شرمسار استقامت تو . هر روایت تو رایت هور است و هر حکمت تو مناره نور . پرتو سخن تو انسان را در اقیانوس ضلالت فانوس دلالت است و در روند بلوغ درایت  فروغ هدایت . در عصر سیاه حاکمیت جور و جهل و جمود با قامتی به بلندای قیامت قد برافراشتی و بر گذرگاه خرد چراغ هدایت افروختی . فروغ جهان افروز پیام تو از دامنه قیام تا دامان قیامت را روشن کرد . 

         علی جان !

     تو آمدی و با آمدنت به انسانیت معنا بخشیدی و به محور هستی، محتوا .

تو برای آفرینش بشر بهترین بهانه ای و برای آفرینشگر برترین نشانه . 

در عرصه سخن شیوایی را کمال بخشیدی و رسایی را جمال .

یتیمان را مهربان ترین پدر بودی و درماندگان را صمیمی ترین یاور .

  نگاه تو برای بینوایان نوا بود و برای دردمندان دوا . 

کوچه های کوفه  با بوی تو خو گرفته و نفس نسیم از عطر شمیم تو بو گرفته بود . شب ها با کوله باری  از مهربانی و انبانی انباشته از شادمانی یر در خانه های یتیمان و درماندگان می رفتی . 

بی سرپرستان را تکریم و عشق را در میانشان تقسیم می کردی . 

ناتوان ها را با مهر می نواختی و دردشان را درمان می ساختی . 

شبنم اشک از گونه های ستمدیدگان می ستردی و غبار غم محرومیت را با زلال زمزم محبت می بردی . 

در شب های سیاه غربت و تنهایی با سبدی پر از شکوفه های شادمانی کوچه های کوفه را در می نوردیدی . به هر پنجره دیجور شاخه نور می بخشیدی و به هر دل درد مند گل لبخند . 

        علی جان !

     چون شب پرده سیاه سکوت را بر سر شهر می کشید،  غریبانه سر بر شانه های شب می نهادی .جور حاکم و جهل محکوم را می نگریستی و تنهایی را می گریستی. رواق دل را با سرشک دیده می شستی و آفاق فضائل را در اشک سپیده می جستی . دل را در تنور سرخ مهر بر سینه سپهر می افروختی و به دوست داران خود ادب پرواز در مکتب نماز را می آموختی . با شرار راز و نیاز شب های دراز را مهتابی و آسمان تیره را آبی می کردی . در مکتب تو آموختیم که ما نیز زلال عشق و نیاز را با نور نماز درآمیزیم و جام قناعت نماز را بر قامت آز بریزیم . از مناجات تو یاد گرفتیم که نوای نیاز را از نای نماز سردهیم و خسته از اهریمن غماز بر دامان نماز سر نهیم . از مرداب حرص و آز بگریزیم و به دامن نماز آویزیم. قطره وار تن به سوز و گداز بسپاریم و روی به پرواز آریم. از مشی و مرام تو فرا گرفتیم که از جاده شعور بگذریم و سر بر سجاده نور بگذاریم . انگاره رذایل را از سنگواره دل بزداییم و فواره فضایل را بگشاییم . 

      علی جان !

                                                                                                                 با صبر و تحمل خود خاطر خاکستری خاک را با زلال جاری افلاک شاد  و کویر جان را با لطف جانان آباد کردی . 

ما چگونه خود را دوست دار تو بدانیم و خود را مدعی اداره بخشی از جامعه اسلامی بنامیم؟ در حالی که تو در زمان ولایت در خانه همسر یک شهید صورت خود را در برابر آتش تنور گرفته با خدا چنین مناجات می کنی :

      " خدایا ! ببخش اگر نتوانستم...ببخش اگر دامن محبتم آن قدر وسیع نیست که تمام بچه های یتیم را در خود پناه دهد . 

      خدایا ! ببخش اگر دست نوازشم را توان آن نیست که تمام اخم های گره خورده صورت های کوچک غمگین را لمس کند .

    ...و ببخش مرا اگر نتوانستم کوله بار اندوه تمام زنان و پیرزنان بی سرپرست کوفه را به دوش بکشم . از تو خجالت زده ام که آن قدر قوت در بازوانم نیست تا تمام زمین های خشک اطراف شهر را نخل بکارم و محصول همه شان را به دست های خسته و منتظری بسپارم که هر شب گوش به صدای پای من می سپارند .

    ...وببخش اگر نتوانستم دلم را بین همه شان تقسیم کنم... واین از خوبی تو بود که کوتاهی های مرا نادیده گرفتی..."(خلاصه آسمان-محمد سادات اخوی)

      علی جان !

     شرمنده ایم که تو چه گفتی و ما چه کردیم ؟! هنگامی که از کنار جمعی گذشتی به آنان سلام کردی . تو را نشناختند . حق داشتند چون تو مثل مردم عادی تنها و بدون محافظ و ملازم و همراه حرکت می کردی و لباست به سادگی فقیرترین مسلمانان بود . اما وقتی یکی از مردم گفت : او امیر مومنان است ، به سرعت دنبالت دویدند و پشت سر شترت حرکت کردند تا از برکت حضور تو بهره ببرند . چند قدمی بیشتر نرفته بودند که ایستادی و با لبخند پرسیدی :

     " آیا کاری دارید ؟ "گفتند " نه . فقط می خواستیم در رکاب شما باشیم . "

    تو چهره ات محکم شد و مصمم فرمودی :

   " پس برگردید . زیرا که همراهی پیاده با سواره باعث تباهی سوار و مایه حقارت پیاده است ."  ( با الهام از "امام علی صدای عدالت انسانی"- جرج جرداق)

      علی جان !

     وقتی تلاش های مزورانه بعضی از مدعیان مقدس نما را در عرصه قدرت طلبی می بینیم،  چگونه بار سنگین این سخن تو را بر شانه های درد مند دل برتابیم ؟ آن گاه که حکومت بر دنیا را با کفش بی ارزش خود مقایسه می کنی و می گویی :

      " به خدا سوگند ! این یک جفت کفش برای من از امارت و خلافت بیشتر ارزش دارد  . مگر این که بتوانم حق کسی را بگیرم  یا ظالمی را سر جایش بنشانم . "

      علی جان !

     هر کس نداند یا نخواهد که بداند، تو خوب  می دانی  آنان که بشریت را از بشارت حکومت تو محروم کردند،  نه تنها به تو که در حق تمام بشریت در همه عصر ها و به همه نسل ها ستم کردند. این حقیقت را چه زیبا و شیوا بیان می کند آن تنها یادگار پیامبر خدا (ص) حضرت فاطمه زهرا (س) آن گاه که در بستر بیماری با نوایی رنجور و ضعیف در حضور زنان مدینه قسم یاد کرد که : 

      " به خدا سوگند ! اگر پای در میان می نهادند و علی را بر کاری که پیغمبر بر عهده او نهاده می گذاردند ، آسان آسان ایشان را به راه راست می برد . و حق هر یک را به او می سپرد . چنان که کسی زیان نبیند و هر کس میوه آنچه را که کشته است، بچیند . تشنگان عدالت از چشمه معرفت او سیراب و زبونان در پناه صولت او دلیر می شدند . اگر چنین می کردند ،درهای رحمت از زمین و آسمان بر روی آنان می گشود . اما نکردند و به زودی خدا به کیفر آنچه کردند،  آنان را عذاب خواهد فرمود ."

     ...و آیا هنوز ما در آتش این عذاب نمی سوزیم ؟!!!

      علی جان !

     هرچه از زلال کوثر تو می نوشیم، تشنه تر می شویم . اما چه کنیم که این مقال ظرفیت این زمزم زلال را ندارد . پس برای حسن ختام و ختم کلام قطراتی از زلال گوارای سخنت را می نوشیم :

     -- هر که به زمان تکیه کند، به زمین می خورد .

    -- عدل مایه زنده بودن احکام است.

    -- مسئولیت کاری را که در آن تخصص ندارید، برعهده نگیرید .

    -- حکمت را از هر کس برای تو آورد، بگیر . بنگر به آنچه می گوید، نه بدان کسی که می گوید .

    --- آزادگی از مکر و حیله پاک است.

   -- آرا و افکار مردم را به هم ضمیمه کن . سپس نزدیک ترین آن ها را به صواب و دورترینش را به شک و گمان برگزین .

    -- از گفتار حق یا مشورت عادلانه خودداری نکنید . زیرا من خویش را در آن مرحله فکر نمی کنم که دچار خطا و لغزش نگردم .

   -- آگاه باشید ! که مبادا دیگران را کوچک بشمارید و خود را از نظر عقیده و اندیشه از دیگران برتر و بالا تر بدانید . چرا که این امر از تکبر و غرور بر می خیزد و نتیجه آن جز شکست چیزی دیگر نیست. 

                                                           سید علیرضا شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۵:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد486

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من در این شهر تاج «کیان» را بر سر « ماکیان» دیدم و «خرس» را در خدمت «خروس»!!

Image

من فکرهای کوتاه و اندیشه های تباه را دیدم که در جایگاه مدیریت برای خود و دیگران جهانی تنگ و جامعه ای بی فرهنگ ساختند.  کوتاهی نه در نردبان بکر که در آسمان فکر است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من عادت های مسکوت را چون تارهای عنکبوت دیدم؛در آغاز همه عادت ها سست و ضعیف اند،ولی چون پایدار شوند،همه سخت و همه فن حریف می شوند. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من «بدفهمیدن» را خطرناک تر از «نفهمیدن » دیدم.

«نفهم» راه را گم می کند،ولی «بدفهم»به چاه می افتد. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من «دانش و خرد» و «احساس» را در دو کفه ترازو دیدم. 

فراز هر یک به معنی فرود دیگری است و چیرگی هر یک به مثابه شکست دیگری.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۷:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد485

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من شخصیت انسانی را زیبا دیدم که زیبایی های دیگران را می نگرد و فضیلت هایشان را می نگارد.

من هیچ قفلی را بی کلید و هیچ روزی را بی نور امید ندیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من عموم انسان ها را عاشق باران و طالب بوران دیدم؛

اما شگفتا که چون باران باریدن را می آغازد،همه به زیر چتر پناه می برند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چراغ های خاموش را از گزند بادهای ویرانگر پرخروش در امان دیدم.

بنابراین دانستم اگر کسی در عرصه تلاش و کوشش مورد یورش است،شاید بدان علت باشد که نور می افروزد و روشنگری می آموزد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردم  شهری را دیدم که هم از دزد می ترسند و هم از پلیس!!

ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۵:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد484

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من سکه های پول خرد را همیـــشه صدا دار، اما اسکناس ها را بی صدا دیدم ،بنابراین دانستم هر چه ارزش کسی بالاتر رود ، آرام تر و بی سروصداتر می شود…..!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هر قدر عینکم را تمیزتر کردم، دنیا را کثیف تر دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org 


من مــرگ را ترسناک ندیدم !بلکه ترس من از این است که  تا زنــــده ام

چـــیزی در درونم بمیــرد بــه نام انــــسانیـــت ! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هرگاه کلاغ و باز را در کنار هم نشسته دیدم، دانستم به یقین پای موش بزرگی در میان است! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من خواندن بی اندیشه را بیهوده و اندیشه بدون خواندن را خطرناک دیدم.

 ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۵:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد483

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من افتادن دوچرخه سوار را از روی دوچرخه هنگامی دیدم که رکاب زدن را فراموش کند. زندگی نیز این گونه است. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من خـــــشـم را یک تراژدی دیدم که، بـــا دیــــوانــگی آغــــاز مـی شـود و بـــا پــــشـیمـانـی پـایـان مـی پــذیــرد. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من مغزها و شکم های خالی را با هم سنچیدم.اگر مغز خالی همچون شکم خالی سروصدا می کرد ، جهان اکنون تعریف دیگری داشت. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من گاهی وقت ها "سکوت” را بهترین حرف و "نبودن ” را بهترین حضور دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من مهم بودن را چندان انگیزه ای برای غرور ندیدم؛زیرا روزنامه روز شنبه، زباله روز یکشنبه است.  

ادامه دارد...
                          شفیعی مطهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۰۶:۰۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد482

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عکس‌های قشنگ را، دلیل بر زیبایی تو ندیدم،زیرا ساخت دست عکاس است. درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی.(با الهام از سخن مرحوم خسرو شکیبایی)
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من حـــکایـت زنـــدگی را چون دکــمـه های پـــیـراهـن دیدم. اولــی را کـه اشــتـبـاه بــبندی ، تــا آخـــرش اشـــتـبـاه مـــی بندی ! 

بــــدبـخـتـی ایــن است کـه ؛ زمــانی بـه اشـــتـبـاهـت پـــی می بـری کـه به آخر می رســی. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من هیچ کس و هیچ چیز این دنیا را شایسته وابستگی ندیدم.حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من خودبینی را، نه دیدن خود ،که ندیدن دیگران دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من دانستن را جرم کمی ندیدم، وقتی که بدانی و عمل نکنی…بدانی و بگذری…بدانی و نادیده بگیری…بدانی و بشکنی.

ادامه دارد...
                                شفیعی مطهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۶:۴۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد481

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من تنها دو گروه را ناتوان از تغییر فکر دیدم: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نگرانی را،یک اتلاف وقت تمام عیار دیدم.
چون چیزی را تغییر نمی دهد.
تنها کارش این است که خوشحالیتان را می رباید
و شما را به شدت مشغول هیچ و پوچ می کند.
 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
 
من دشمنی را که صادقانه کینه ورزی کند،ترجیح می دهم به دوستی که
مخفیانه تحقیرم کند
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ترس از بهترین دوست منطقی دیدم ! زیرا جز او هیچ کس روح تو را آنقدر عریان ندیده است که جای دقیق زخم ها را بداند.
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من هیچ تپه ای را ندیدم که سراشیبی نداشته باشد.( مثل اسکاتلندی
 
ادامه دارد... 
                            شفیعی مطهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۶:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر