نومیدی اکثریّت؛ عامل پیروزی اقلّیّت!
قصّه های شهرهرت.قصّۀ 157
شفیعی مطهر
بر اثر فشار افکار عمومی مردم شهر هرت و نیز اصرار مجامع بین المللی سرانجام هردمبیل پذیرفت ادامۀ سلطنت خود را منوط به اظهار تمایل مردم شهر هرت کند؛ لذا قرار شد مردم با شرکت در یک همه پرسی و یک تظاهرات عمومی نظر خود را دربارۀ ادامه سلطنت اعلام کنند. بنابراین همۀ نیروهای وابسته به دربار سلطنتی و نیروهای نظامی و همۀ تریبون ها و رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری را بسیج کردند که شبانه روز مردم را به دادن رای مثبت به استمرار سلطنت اعلی حضرت هردمبیل تشویق کنند.
پس از سه هفته تبلیغات رسانه ای و هجوم تبلیغاتی و شستشوی مغزی مردم ،هردمبیل دو سه روز مانده به همه پرسی و راهپیمایی مردم ،محرمانه دستور داد با یک نظرسنجی نامحسوس از مردم تحقیق کنند که چند درصد مردم خواهان ادامۀ سلطنت هردمبیلی هستند. پس از انجام نظرسنجی نتایج تلخ و نومیدکننده ای را به هردمبیل گزارش دادند. بیش از نوددرصد مردم مصمّم به دادن رای منفی و شرکت فعّال در تظاهرات ضدّ سلطنت بودند! هردمبیل وحشت زده شبانه همۀ وزرا و مشاوران از جمله شارل شرلی مستشار فرنگی را به دربار احضار کرد و از همه خواست فوراً راه حلّی برای جلوگیری از این شکست مفتحانه ارائه کنند.
پس از ساعت ها بحث و گفتگو سرانجام شرلی به عرض رسانید:
اعلی حضرتا! در این مدت سه هفته ما هر چه توانسته ایم در مدح و ثنای سلطان و مزایای سلطنت ابدمدت ملوکانه دادسخن داده ایم .ولی از آن جا که تک تک شهروندان امواج گرانی، فقر، فساد، بیداد ،اختلاس و رانت خواری و...حاکم بر کشور را بعینه احساس می کنند،در این دوسه روز باقی مانده دیگر نمی توانیم نظر منفی مردم از نظام سلطنتی و نفرت و انزجار قلبی آنان را نسبت به مقام عالی سلطنت تغییر دهیم! بنابراین...
هردمبیل خشمگینانه فریاد کشید: پس دو ساعت است شما مشاوران چه غلطی می کنید؟
شارلی زمین ادب بوسه داد و به عرض رسانید:
اجازه فرمایید راه حل ارائه می دهیم. تنها راه جلوگیری از شکست ما در همه پرسی نومیدکردن مردم و ایجاد یاس عمومی است ،به گونه ای که مخالفان سلطنت هرگز به قدرت نوددرصدی خود پی نبرند. در این دو روز باید روحیّۀ مردم را چنان تخریب و نومید کنیم و به آنان بباورانیم که شرکت در همه پرسی و دادن رای منفی و نیز شرکت در راهپیمایی ضدّسلطنت فایده ای ندارد. چون اکثریت خواهان ادامۀ سلطنت ملوکانه هستند.
هردمبیل پرسید: اگر مردم در همه پرسی شرکت نکنند و آرای موافقان ده درصد مردم شهر هرت باشد که دیگر آبرویی برای ما باقی نمی ماند!
شرلی به عرض رسانید: فکر آنجای کار را هم کرده ایم. مجریان همه پرسی را از خودی ها برمی گزینیم و خودمان هزاران برگ رای قلّابی به نفع اعلی حضرت به صندوق ها می ریزیم.
هردمبیل پرسید: روز بعد اگر سیل مردم علیه ما شعار دادند،چه غلطی می توانیم بکنیم؟
شرلی معروض داشت: روحیّۀ مردم را باید چنان مایوس و تخریب کنیم که دیگر هیچ امیدی به رای دادن منفی و شرکت در راهپیمایی ضدّ سلطنت نداشته باشند. آن گاه برای ایجاد شکوه راهپیمایی موافقان سلطنت،همۀ درباریان و نظامیان و حتی زندانیان و خانواده ها را مجبور می کنیم به خیابان بیایند و به نفع مقام عالی سلطنت شعار دهند!
این گونه شد که با تکرار تاریخ بار دیگر اکثریّت قریب به اتّفاق مردمی آزادی خواه و دموکراسی طلب با خودباختگی و نومیدی میدان را برای اقلّیت هوچیگر خالی کردند و گوشۀ ازوا گزیدند تا زاغ ها و زغن های متملّق و چاپلوس با میدانداری و رذالت در فضای ریاکاری و پاچه خواری، پایه های استبداد را بر شانه های مردم زجرکشیده و نومید تحکیم بخشند.