دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد473
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد473
من جزم اندیشی را بدتر از روان پریشی و آن را بت واره ای شرک آمیز و صنمی خردستیز دیدم.
من شک را پلکانی متعالی و نردبانی برای تعالی دیدم .
شک گذرگاهی برای نیل به افلاک ،ولی ایستگاهی خطرناک است.
من انسان را موجودی مضطرب دیدم که تنها ایمان به او امنیت می بخشد.
ایمان آشیانه آفتاب است و ضد اضطراب.
من پوشاکی کبیر بر اندامی حقیر دیدم و رمز و راز عقب ماندگی ملل توسعه نیافته و در بند استبداد درمانده را فهمیدم.
در این جوامع مسئولیت های بزرگ را بر دوش افراد کوچک نهاده اند و کارهای حقیر را به شخصیت های کبیر واگذاشته اند.
من دگم اندیشان و جزم کیشان را دیدم که در مغز، سنگی سنگین گذاشتند و آن را تبلور یقین انگاشتند.
از آن پس در برابر هر گونه تردید برمی آشفتند و هیچ شکی را نمی پذیرفتند.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر