انتقادگریزی و منتقدستیزی!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(207)
انتقادگریزی و منتقدستیزی!
من بسیاری از «کنشگرانی سیاسی» را با «پندارهایی مردم هراسی» دیدم
که ریاکارانه فریاد برمی داشتند
و دیگران را به انتقاد از خود فرامی خواندند .
اما چون« نرم ترین نقاد»، «گرم ترین انتقاد» را مطرح می کرد ،
با شدت و حدت بر او « می تاختند»
و از گردونه بیرونش« می انداختند».
آنان با هر منتقد سر به مجادله و منازعه« برمی داشتند»
و هر انتقاد را توهین و تضعیف «می انگاشتند».
شگفتا در« شعار» با « اصرار»، همگان را به انتقاد« فرامی خواندند»
ولی در «رفتار» با « انکار»، منتقدان را « می راندند».
در حالی که من توانا ترین انسان ها را قابل انتقادترین آنان یافتم ...
در جوامع انسانی کسانی می توانند از« رذایل، پیراسته »
و به « فضایل ،آراسته» شوند
که نه تنها« نقدهای دلسوزانه» که « انتقادهای بی رحمانه» را
به جان بخرند و روان را با آن بیارایند!
و چه ناتوان و درمانده دیدم
قدرتمداران و زورمندانی را که «کوچک ترین انتقاد »
و «دلسوزانه ترین ارشاد» را برنمی تابیدند
و بر منتقدان برمی خروشیدند.
انتقاد موهبتی« الهی» و درمانگر« تباهی» است؛
چون از میان « برخیزد»،همه ارکان نظام« فروریزد»!
#شفیعی_مطهر
@amotahar