همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /10 #شفیعی_مطهر
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /10
#شفیعی_مطهر
5. نقش (محبت) در همبستگی اجتماعی
فارابی بر این باور است که احساس به عنوان عامل پیوند اجتماعی نقش اثرگذاری دارد و این احساس، حاصل روابط و تعاملات اجتماعی بر مبنای باورها، ارزشها و هنجارهای مشترک اجتماعی است. وی بر عامل پدیدآورنده وفاق اجتماعی، محبت و عامل ثبات و پایداری آن و عدالت تأکید میکند.
فارابی معتقد است محبت
گاهی به طبع است، همانند محبت والدین به فرزند و گاهی به اراده است. منشأ
محبت ارادی به امور ارادی است. این امور عبارتند از: اشتراک در فضیلت و
دستیابی به منفعت و لذت.
برخی
دانشمندان اسلامی معتقدند که در جامعه آرمانی، محبت در درجه اول با اشتراک
در فضیلت حاصل می شود و اشتراک در فضیلت، نتیجه باورها و اعمال مشترک
است، ولی باورهای مشترک که سزاوار است مردم در آن اشتراک داشته باشند، سه
بخش است:
الف) اشتراک در مبدأ؛
ب) اشتراک در منتهی؛
ج) اشتراک عقیده در بین مبدأ و منتهی.
«اشتراک
عقیده در مبدأ، اشتراک در امر باریتعالی است و اشتراک عقیده در منتهی،
اتفاق نظر در ارتباط با سعادت انسان است و اشتراک عقیده میان مبدأ و منتهی،
اشتراک عقیده درباره افعالی است که به واسطه آن ها خوشبختی انسان به
دست آید. چنانچه اهل مدینه فاضله، در این اندیشه ها همنظر باشند و این
اتفاق نظر با افعالی که به واسطه آن ها سعادت به دست میآید، تکمیل شود،
محبت پدید خواهد آمد. از سوی دیگر، چون مردم در کنار یکدیگر زندگی می
کنند، برخی که نیازمند دیگران هستند، به یکدیگر سود می رسانند. محبت ناشی
از منفعت هم به دست خواهد آمد. آنان به دنبال اشتراک در فضیلت و بذل
نفعی که به یکدیگر می رسانند، طبعاً از یکدیگر لذت می برند و در پی آن
محبت نیز حاصل می شود». (ابونصر فارابی، 1986 م: 70 و71).
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری مینویسد:
چون ایشان را بالطبع متوجه کمال آفریده اند، پس بالطبع مشتاق آن تألف باشد و اشتیاق به تألف محبت بود.
(نصیرالدین طوسی، 1362 : 258)
به
طور کلی، احساسات و عواطف، عاملی برای ایجاد همبستگی اجتماعی به شمار
میرود و عواطف در جامعه اسلامی، محصول پیوند متقابل اعضای جامعه در سایه
ایمان و اعتقاد به خدا و عمل به دستورها و قوانین دینی است.
( مصباح یزدی، 1378: 94.)
بنابراین، میتوان ادعا کرد که محبت، مهمترین عامل برای ایجاد بستر همبستگی اجتماعی است.
آیاتی در قرآن وجود دارد که به این نظریه اشاره دارد. برای نمونه در قرآن میخوانیم:
وَ
أَلّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ـ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا ما
أَلّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنّ اللّهَ أَلّفَ بَیْنَهُمْ. (انفال:63)
اگر همه آنچه را در زمین است، هزینه میکردی، نمی توانستی میان دلهاشان الفت ایجاد کنی، ولی خداوند میان آن ها الفت داد.
اشاره
قرآن به محبت به عنوان مقوله ای احساسی و عاطفی، بسیار اهمیت دارد. بر
اساس این دیدگاه، محبت برآمده از اشتراک در باورها (اشتراک در مبدأ و
منتهی) بر پایه عمل به دستورها و هنجارهای دینی (اشتراک بین مبدأ و
منتهی) است و از ارکان اصلی جامعه و از ویژگیهای اصلی همبستگی اجتماعی
به شمار می آید. محبت، دوستی و وابستگی های عاطفی بیشترین اثر را در
ایجاد همبستگی اجتماعی، در برابر نظام هنجارها و نظام ارزشها به همراه
دارد، به گونه ای که بدون نوعی وابستگی عاطفی، نظم هنجاری نیز ممکن
نخواهد بود، بلکه پایه نظم هنجاری بر اساس احساس تعلق به جمع، دوستی و
اعتماد متقابل اجتماعی گذاشته شده است.
(چلبی ،مسعود ، 1357: 98-101.)
6. نقش عدالت در ایجاد همبستگی اجتماعی
برخی دانشمندان اسلامی، افزون بر
محبت، عدالت را نیز سبب همبستگی اجتماعی می دانند. پیش از این گفته شد که
فارابی، محبت را عامل ایجاد همبستگی اجتماعی و عدالت را عامل ثبات و
پایداری آن میداند. خواجه نصیر نیز همانند فارابی معتقد است:
محبت
موجب به وجود آمدن وفاق اجتماعی طبیعی بوده و برخورداری از وابستگی های
عاطفی است که اصلی ترین عنصر از شاخصه های مهم در ایجاد وفاق اجتماعی می
باشد. در حالیکه عدالت موجب به وجود آمدن وفاق اجتماعی صناعی است و آن
را از وابستگی های عاطفی محروم می سازد و به جامعهای غیرطبیعی مبدل می
سازد.(خواجه نصیرالدین طوسی، : 258 و 259)
البته در اجتماعات کوچک، همبستگی اجتماعی طبیعی کارآتر است، ولی در اجتماعات بزرگ، همبستگی اجتماعی صناعی اثرگذارتر است.
بنابراین،
این گروه از عالمان معتقدند که عدالت اجتماعی سبب بقا و پایداری و
استمرار همبستگی اجتماعی، به ویژه در اجتماعات بزرگ میشود.
ادامه دارد...
@amotahar گاه گویه های مطهر چشم به راه نگاه پژوهشگر شماست