قناعت و مناعت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(263)
قناعت و مناعت
من انسان هایی را بر « بلندای چکاد مناعت » دیدم
که در « صفای قلل قناعت » ایستاده اند.
زیرا توانگری نه در « داشتن مال و منال » و « انباشتن آمال »،
که در « احساس بی نیازی » و « حواس کارسازی » است .
توانگرترین انسان ها کسانی اند
که از « طمع بکاهند» و از دیگران « پشیزی نخواهند »!
سعدی،« سراینده ارزش ها » و « ستاینده دانش ها »،قناعت را چنین می ستاید:
آن که را خیمه به صحرای قناعت زده اند
گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست
قناعت « غنایی بی پایان » است و « دریایی بی کران »!
قناعت،« دژی محکم » است و « قلعه ای مستحکم »
در برابر « سموم آز » و « هجوم نیاز »!
قناعت ،« زنگارهای تعلق » را از « سیمای جان » « می زداید »
و « زنجیرهای تملق » را از « دست و پای زبان » « می گشاید »!
زینهار! مباد که « قناعت را فروگذاریم»!
و دل به « دنائت سپاریم »!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------------------------
چکاد: سر کوه،بالای کوه،قله
مناعت : محکم و استواربودن،پایداری و استقامت،بلندنظری و عُلُو طبع
حواس : جمع«حاسه»،نیروی نفسانی که اشیاء را درک می کند
کارسازی : کارگشایی،مشکل گشایی
پشیز : پولک،پول خُرد فلزی کم ارزش،پول سیاه،سکه مسین کم ارزش زمان ساسانیان
غنا : توانگری،بی نیازی
دژ : قلعه،حصار
سَموم : باد گرم،باد زهرآگین
دنائت : فرومایه شدن،پست و ذلیل شدن،پستی،فرومایگی،پست فطرتی
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar