معلم را بر« صدر نشانیم » و خدماتش را « قدر دانیم »!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(266)
معلم را بر« صدر نشانیم » و خدماتش را « قدر دانیم »!
من نَفَسِ معلم را نه تنها « بهارین » ، که خود « بهارآفرین» دیدم .
خورشید از افقِ چشمان معلم طلوع می کند
و یک آسمان ستاره در شب چشمانش برق می زند.
پیچک های مهربانی بر ساقه نگاه او پیچیده
و بهار از خلال لب های او لبخند می زند.
« نیلوفرهای حکمت » از شاخساران دستانش می روید
و « غنچه های محبّت » بر لبانش می شکفد.
یاس های سپیدِ سعادت از سرشاخه های بیانش می جوشد
و شکوفه های سرخ شرافت از سبد سخنانش فرو می ریزد.
هزاران « نهر نور » نوشیده
تا تشنگان معرفت را جرعه ای از« زلال طهور» بنوشاند.
اوست که به گل های شقایق « رنگ» بخشیده
و به جان های عاشق ،« فرهنگ».
اگر نرگس ،« طهارت نگاهی» ، و پیچک ،« طراوت پگاهی» دارد ، از او دارد.
با آن که عمق بودنش از سرمای « فقر» یخ زده ،
گرمای « فخر» از شراره زبانش زبانه می کشد.
پنجره پلک هایش به روی باغ هوس ها بسته است.
از وابستگی به « اغیار، وارسته » و به « یار، دل بسته » است.
هر گاه ابر غم ، آسمان دلش را فرا گیرد
از دیدگان، باران « درد » فرو می بارد ، اما یاران را « دلسرد » نمی کند.
با صخره های سخن مناره ای می سازد
به « ندای ایمان » و به « بلندای آرمان » ؛
تا گمشدگان را « راه نماید » و بی خبران را « آگاه فرماید ».
« آیینه» ها از« سینه» او « صفا می اندوزند» و « وفا می آموزند».
« زمزم چشمه سار» ،« تکرار تبسّم او»است
و « زمزمه جویبار» ،« تکرار ترنّم او».
در ارزیابی ارزش ها معلم را بر« صدر نشانیم »
و و خدماتش را « قدر دانیم »!
#شفیعی_مطهر
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar