عاشورا خطّ سبز عزّت
عاشورا خطّ سبز عزّت
#شفیعی_مطهر
عاشورایی دیگر گذشت و داغی دیگر بر دل ها گذاشت!
عاشورا قلّه ای است بلند و شکوهمند که قرن هاست پیروز و سرفراز بر بلندای تاریخ بشر ایستاده و سرود پویایی و پایایی را در گوش زمان زمزمه می کند.
از این قُلّه رفیع رفعت دو خط موازی تا دامنه قیامت کشیده اند:
یکی خط سبز عزّت و دیگری خط سرخ شهادت .
زیست طیّبه هر مسلمان موحّد بر روی یکی از این دو خط استمرار دارد ، یعنی اگر می تواند در خطّ سبز عزّت می زیَد و گر نه در خطّ سرخ شهادت می میرد ....و راه سومی ندارد.
در این دو خط سبز و سرخ - عزّت و شهادت - نه رنگی از ریا دیده می شود و نه زنگاری از جفا .
در زیست طیّبه نه تعلّق به ناسوت راه دارد و نه تملّق به طاغوت.
تکلّف گر نباشد خوش توان زیست
تعلّق گر نباشد خوش توان مُرد
انسان های عاشورایی نه زر و زور را برمی تابند و نه به سوی تزویر می شتابند. از این می گریزند و با آن می ستیزند.
اینان تا شور حسینی در سر و شعور حسینی را در دل دارند، این شعار حسینی را بر لب دارند:
تا می توان در خاک و خون خُفت
چون می توان خواری پذیرفت؟
یا زندگی با فخر و عزّت
یا مرگ با عزّ شهادت
تا می توان با سادگی مُرد
کی می توان شرمندگی بُرد؟
آزاد مردان جبهه عاشورا و آزاد زنان حماسه کربلا در خشنودی معبود هر جفایی را جمیل می بینند و هر تلخی را تجلیل .
حضرت زینب (س) در پاسخ یزید در تحلیل واقعه عاشورا می فرماید:
« ما رایتُ الّا جمیلا » .
منطق حال و زبان قال این شیرزنان و شیرمردان حسینی این است:
گر شب پره خونم از گلو می ریزد
هر صبح شکوه شب فرو می ریزد
تا منطق تو زور و زبان شمشیر است
خون از من و از تو آبرو می ریزد
.... و اکنون در شامگاهان عظیم ترین و طولانی ترین روز تاریخ - عاشورای حسینی - زمین بر آسمان می نازد و با نمایش شکوه این حماسه سر بر می افرازد و بانگ می زند و این فریاد را سر می دهد:
نکوتر بتاب امشب ای روی ماه
که روشن کنی روی این بزمگاه
بسا شمع رخشنده تابناک
ز باد خــوادث فرو مُرده پاک
بتاب ای مه امشب که افلاکیان
ببینند جانبازی خاکیان
.. ما با دلی پرخون و رویی گلگون ضمن تسلیت این واقعه جانگداز عالم بشری به همه آزادگان زمین و حقجویان زمان ،موفقیت روز افزون همگان را در پویش راه عزت و کرامت حسینی را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم و با پیامی کوتاه و تکان دهنده از سرور شهیدان (ع) سخن را به پایان می رسانیم:
النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا، والدِّینُ لَعقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ.
مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقۀ زبانشان است، تا زمانی که آسایششان برقرار باشد، گرد آن میچرخند و آنگاه که با آزمایش غربال شوند، دینداران اندک خواهند بود. (بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۸۳)
باید به پا خاست و راه این رهرو راستین را ادامه داد. حسین، زیستن با عزّت می خواهد ، نه گریستن با ذلت !
تصور کنید در جبهه کسی برای رسیدن به هدف ایثار کند و روی مین برود تا افراد دیگر از آن جا عبور کنند و به مقصد برسند؛ ولی بعد از شهادت او آن ها به جای این که راه را ادامه دهند، تا به هدف برسند، بنشینند و فقط برای او گریه کنند!
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar