« دل و دلبر » یا « سر و سَروَر»؟!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 462)
« دل و دلبر » یا « سر و سَروَر»؟!
من ماری را دیدم با « تَنی تناور »و « بدنی دو سر »!
گویا چون با یک سر نمی توانست « مشاکِلِ چیده »
و « مسائل پیچیده » هزاره سوم را
« عقلاً تحلیل » و « عُرفاً تعلیل »کند!!
ناگزیر سری دیگر نیز برآورده بود!
چقدر افسوس خوردم بر حال « ملّت هایی خسته » با « افکاری بسته»
که همه « زحمتِ کاویدن » و « همّتِ اندیشیدن »
و نیز « نعمتِ تفکّر » و « مُوهبتِ تدبُّر »
و همچنین « سرشت » و « سرنوشت »خویش را
« بی خبر بُرده اند » و به یک « سر سپُرده اند »!!
آن هم « سری سرکش » با « زبانی از آتش »!!
آنان از یک « سر »، « سَروَر » « ساخته اند»
و همه « کشور » را بدان « سَروَر » « باخته اند»!
اگر « آفرینشگرِ حکیم » در آفرینشِ « بشرِ فهیم »
برای هر « دلی »،« دلبری آفریده »،
برای هیچ « سری »،« سَروَری برنگزیده »!
#شفیعی_مطهر
--------------------------
مشاکل : مشکل ها، کارهای سخت و دشوار
چیده: برگزیده،چیزی جداشده از میان چیزهای دیگر
تعلیل : علت ذکرکردن، علت و سبب امری را بیان کردن
شما را چشم در راهم در گاه گویه های مطهر telegram.me/amotaha