«تحقیر نُخبگان» و «توقیر پَخمگان»!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 588)
«تحقیر نُخبگان» و «توقیر پَخمگان»!
من آن گاه که «توفان خشم و خروش» و «دهان کف کرده و پرجوش» را
در «سیمای دریا» و در «نوای آن بی نوا» دیدم ،
دانستم که دریا «دردی جانگداز» در دل دارد و «نبردی دراز» در سر .
دریا بر لب «کف» دارد،اما در دل،«هدف»!
در «درون می جوشد» و در «بیرون می خروشد»!
«جوش او نهان» است و «خروش او، عیان»!
دریا در دل، «مروارید تابناک» دارد و بر لب «خس و خاشاک»!
دَردِ دریا «تحقیرِ نُخبگان» است و «توقیرِ پَخمگان»!
«جامعه سرب و سراب» چون «دریای آب»
«مرواریدهای نغز» را در دل نهان می دارد
و «پلیدهای بی مغز» را بر لب می آورد!
این ها را بر «صَدر می نشانَد» و آن ها را با «غَدر می رانَد»!
در اینجا «چاپلوسان عزیز»اند و «دستبوسان صاحب همه چیز»؛
اما «ورجاوندان،خوار»اند و «خردمندان در حصر و حصار»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
توقیر: بزرگ داشتن،تعظیم و احترام
نغز: خوب،نیکو،لطیف،هر چیز بدیع که دیدنش خوشایند باشد
غَدر: خیانت،بی وفایی،مکر و فریب،پیمان شکستن
ورجاوند:بلندپایه،ارجمند،برازنده،نیرومند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر