«سایش جان»یا «آسایش روان»؟!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 775)
«سایش جان»یا «آسایش روان»؟!
کینه،نه «باری بر دوش دشمن»،که «تلنباری بر هوش من» است.
آن که «کینه دگران» را در «سینه نگران» می انبارد،
در حقیقت خود «جان را در رنج» و «روان را در شکنج» می افکند.
او نادانسته نه به «حیله دشمن بداندیش»،که به «وسیله خویش»
دشمن را «وامی گذارد» و خویش را «می آزارد»!
وقتی «من» ،می توانم «دشمن» را ببخشم،
این بخشش نه «دلیلِ شایستگی دشمن»،که «بدیل بایستگی من» است.
کسی که «توان بخشش» و «وجدان بخشایش» دارد،
در حقیقت به جای «سایش جان»،به «آسایش روان» می رسد!
و آن که «نمی تواند ببخشد» و «در سپهر مهر بدرخشد»،
ناگزیر «صفای سینه» را به «بلای کینه» «می آلاید»
و عمری را به «زاری» و «خودآزاری» «می فرساید»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
سایش: ساییدن،سودن
تلنبار: تل انبار،هر چیز زیاد که روی هم انباشته شود
هوش: عقل،خرد،فهم و شعور،زیرکی،جان،روان
شکنج: شکنجه،مکر و حیله
بدیل: عوض،جانشین
زاری :خواری، زبونی ،ضعف و ناتوانی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر