«کاروانِ زمان» و «دَوَرانِ کهکشان»
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 861)
«کاروانِ زمان» و «دَوَرانِ کهکشان»
«قطار لحظه ها و دقایق» چه از «اقطار مغرب باشد یا مشرق»،
برای هیچ «مسافر پشیمان» و «مهاجرِ پریشان» ترمز نمی کند.
این قطار نه لختی «سَرِ ایستایی» دارد و نه لحظه ای«سِیرِ قهقرایی»!
پیوسته «پیش می تازد» و واپسگرایان را «به تشویش می اندازد»!
این «انسان و جهان تاونده» است که باید خود را با «زمان پیشرونده»
«همسنگ» و «هماهنگ» سازد
وگرنه از «کاروانِ زمان» و «دَوَرانِ کهکشان» بازمی ماند.
در «راژمانِ بینش» و «جهانِ آفرینش»
از «ریزترین ذرّاتِ جهان » تا «عظیم ترین کُرات و کهکشان»
همه «در حالِ خیزش» اند و «در روالِ گردش».
انسانی که در برابر «پذیرشِ تاثیر» و «گزینشِ تغییر» مقاومت می کند،
ناگزیر در زیر «کوبنده های زمان» و «چرخ دنده های دوران»،
نه تنها «لِه»،که «والِه» می شود.
و کسی که «هماهنگِ وجدان» با «ضرباهنگِ زمان» پیش می تازد،
در حقیقت همیشه «بهنگام» است و با همه کائنات ،«همگام».
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
اقطار: اقلیم و ناحیه و کرانه(جمعِ قُطر)
قهقرا:بازگشت به عقب،پس پس رفتن
تشویش: شوریده ساختن،آشفتگی،بی آرامی،به هم زدن
تاونده: مقاومت کننده،از عهده برآینده
راژمان: دستگاه،سیستم،نظام
والِه: اندوهناک، شیفته، اندوه دار