«بی پروانه بودن»یا «بی پروا نبودن»؟!
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 883)
«بی پروانه بودن»یا «بی پروا نبودن»؟!
من شمع را در حال «اِتلاف و سوختن»
و پروانه را در حال «طواف و افروختن» دیدم.
ولی نمی دانم چرا وقتی دل من چون «شمع»،حتّی در میان «جمع» می سوزد،
«زبانه» دارد،ولی «پروانه» ندارد؟
شاید «سوختن در تنهایی» و «افروختن با بی پروایی»
به «دل ،شور» می بخشد و به «جان،شعور».
در «مکتبِ سوختن» و «مذهبِ افروختن»،
«بی پروانه بودن»،به که «بی پروا نبودن»!
آن چه نه تنها «دلالت»،که «رسالت»ماست ،
سوختن است ،چه «بی پروا» و چه «بی پروانه»!
«نار» را از «منار» می جویند و «نور» را از «تنور»!
چه باک از «تنهازیستن» و در «شب ها گریستن»!
«جان»،«مشتاقِ جانان» است،نه در «فراقِ جنان»!
ما امروز «زندانی خاک» و فردا در «مهمانی افلاک» هستیم.
جان چند روزی در «من،نشیمن» دارد و در «تن،وطن» !
«خاک را پُل» می داند و «افلاک را جای تامُّل»!
پُل،نه «جایگاه اقامت»،که «گذرگاه قیامت» است.
زینهار اگر در «بسیطِ پُل»،«بساطِ تناوُل» بگستریم.
اینجا باید«کاشت» و آنجا «برداشت»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
اتلاف: تلف کردن،نابودساختن،تباه کردن
طواف:گرد چیزی گشتن،دورزدن
زبانه: شعله آتش،شعله شمع
نار: آتش
منار: جای نور،جای روشنایی،جای افروختن آتش
بسیط: گسترده،فراخ،گشاده،وسیع
بساط: گستردنی،فرش و سفره
تناوُل: غذاخوردن،خورد و خوراک
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر