«دل» و «دلیل»1168
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1168)
«دل» و «دلیل»
آنان را که «دل ،دلیل» است،
چه نیاز به «عقلِ عقیل» است؟!
اینان راهِ «جنان» را در «یک آن» «می پویند»
و «رازِ هستی» و «رمزِ اَلَستی» را
«آویژه» و «بی واژه» «می گویند»!
اینان راهِ «مُلک» تا «ملکوت»
و «ناسوت» تا «لاهوت» را
نه با «سودای گِل»،که با «پای دل» «می پیمایند»
و در پرواز از «ثَری» تا به «ثُریّا»
«بال» را هم «وبال» می دانند.
نه به «مال» می نازند و نه به «منال».
دنیا را نه «حیله»،که «وسیله» می دانند؛
خود را «کارگزار» و دنیا را«کشتزار» می نامند
و در آن «بذر نیکی» را می کارند و «جذر تاریکی» را برمی کَنَند.
در دریای دل هایشان به جای «ضلالِ کینه»،«زُلالِ سکینه»موج می زند
و در سرهایشان «لُبِّ لَبیب» و «حُبِّ حَبیب» سر بر اوج می زند.
با «رامش می زیَند» و با «آرامش می میرند».
عمری چون «مِهر» بر سینه «سپهر» «می درخشند»
و دل های«تار و تور» را «نار و نور» «می بخشند».
خوشا به حال اینان که «سافرِ یارِ حبیب» اند و «مسافرِ دیارِ محبوب»
در «پویش راه» و «جویشِ جاه»،
«تحمُّلِ خار» را «افتخار» می دانند
و از آن نه تنها «نمی نالند»،که به آن «می بالند».
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
دلیل: رهبر،راهنما،مرشد
عقیل: مرد گرامی و خردمند
جنان: بهشت
آویژه: ویژه،خاص،خالص
لاهوت: خداوندی
ناسوت: طبیعت و سرشت انسان،عالم اجسام،عالم طبیعی و عادی
ثَری: خاک نمناک،خاک،زمین
ثریّا: ستاره پروین،(از ثَری تا ثُریّا: از زمین تا آسمان)
جذر: ریشه،اصل
ضلال: گم شدن،گمراهی
سکینه: وقار،مهابت،آرامش،آهستگی
لُبّ: خالص و برگزیده چیزی،مغز چیزی،عقل خالص از شائبه
لبیب:خردمند،عاقل
تار و تور: تاریک و گردنده،تیره و گردان
سافِر: سفرکننده،مسافر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر