«یوغِ اسارت» یا «بلوغِ بصارت»؟ 1218
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1218)
«یوغِ اسارت» یا «بلوغِ بصارت»؟
من شهری را دیدم «پُرهرج و مَرج» با مردمی «کم ارج»،
که همه به یکدیگر «دروغ» می گویند و در این کار «نبوغ» دارند.
در اینجا نه «عمادی» وجود دارد نه «اعتمادی»؛
زیرا وقتی کسی هیچ سخنی را «باور» ندارد،هیچ «نظر» هم ندارد.
بنابراین نسبت به انجام هر «کاری» و «ابتکاری»،
نه «دانایی» دارند و نه «توانایی».
این مردم نه می توانند «حقایقی را ببینند» و نه «دقایقی بیندیشند»؛
لذا چنین مردمی چون «خمیرِ نرم» در چنگال «میرِ بی شرم» اند.
مردمی «بی اراده»،که «بی قلّاده»،
اوامرِ مَلِک را «طاعت» و «اطاعت» می کنند.
مردمی که سراپا «نقص اند»،به هر ساز «می رقصند»!
مَلِک با مردمی «زار» چون «ابزار» رفتار می کند.
مردم برای رهایی از «یوغِ اسارت» باید به «بلوغِ بصارت» برسند.
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
یوغ: چوبی که هنگام شخم زدن روی گردن جفت گاو می گذارند و گاهآهن را به آن می بندند
بصارت:بینایی و دانایی
ارج :ارزش،بها،قدر و مرتبه
عماد: تکیه گاه،آنچه بدان تکیه کنند
میر: مخفّف امیر
قلّاده: گردن بند،افسار،مهار
طاعت: فرمانبرداری،بندگی،عبادت
زار: ناتوان،رنجور،ضعیف،نحیف،خوار،زبون،درمانده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر