رسالت معلم در تربیت نسل فردا 3
رسالت معلم در تربیت نسل فردا /3
#شفیعی_مطهر
حافظ نیز این نغمه را چنین می سراید :
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
بیدلی در همه اوقات خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
دستمایه ما از این بحث این است که از نظر اسلام و عموم اندیشمندان انسان شناس ، انسان موجودی است به لحاظ سرشتی فعّال و به لحاظ اخلاقی خوب و پاک . آدمی، آزاد و مختار آفریده شده است و در جهان هستی ، خود را به فعل در می آورد . حتّی خدا هم او را در انتخاب عقیده آزاد گذاشته و اندیشه ای را به او تحمیل نکرده است :
لا اِکراهَ فِی الدّینِ قَد تَبََّیَنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیّ...(بقره)
فَاَلهَمها فُجورَها وَ تَقویها قَد اَفلَحَ مَن زَکّیها وَ قد خابَ مَن دَسّیها .
اصیل ترین و مطمئن ترین معلّم و مربّی بشر ، درون مایه های خود اوست .زیرا قوانین جاودانگی ، حیات طیّبه و جوهرۀ الهی در طبیعت بشر به ودیعه نهاده شده است و بر اثر رجعت به این منبع است که می توان به تربیت صحیح دست یافت .
روزی عارف بزرگ " خواجه عبدالله انصاری" به همراه یکی از مریدان خویش از جاده ای گذر می کرد . مریدی به رسم ادب پشت سر خواجه در حرکت بود که خواجه خطاب به وی گفت :
ای پسر ! پشت سر من راه مرو !
مرید پیش خود گفت : خطا کردم ! شاید خواجه را میل سخن گفتن با من باشد .
پس به سمت راست خواجه شتافت و از این سوی به راه افتاد . لحظه ای بعد خواجه گفت :
ای پسر ! از سمت راست من راه مرو .
مرید با خود گفت : خطا کردم . چه سمت راست بزرگان جایگاه مریدان ارشد است . پس از سمت چپ خواجه قدم در راه نهاد . لختی گذشت و خواجه گفت :
ای پسر ! از سمت چپ من راه مرو .
مرید بر خود نهیب زد : باز هم خطا کردم . چه من باید پیشاپیش خواجه بروم تا هم راه را بر او باز کنم و هم مانع تابش اشعّۀ خورشید بر رخسارش گردم .
و سپس چنین کرد . اما اندکی بعد خواجه برای مرتبه چهارم او را به خود خواند و گفت :
ای پسر ! پیشاپیش من راه مرو .
مرید حیران از این که چه کند ، به خواجه گفت :
نه پشت سر شما ، نه سمت راست و چپ و نه پیشاپیش ، پس از کدام سمت حرکت کنم ؟
خواجه گفت : ای پسر ! راه خویش دریاب و از آن سوی برو !
( رسائل خواجه عبدالله انصاری)
خواجه عبدالله با این رهنمود ، مرید مقلّد خود را به کار خلّاق و ابتکار و اشتیاق فرا می خواند .
تربیت به یک معنی نوعی تغییر طبیعت آدمی است و به معنای دیگر تبعیّت از طبیعت در معنای وسیع آن است . میان آدم طبیعی که در حالت طبیعی به سر می برد و انسان طبیعی که به صورت اجتماعی زندگی می کند ، تفاوت بسیار است .یکی ساخته و پرداخته " طبیعت " است و دیگری ساخته و پرداخته " اجتماع " است . هدف آموزش و پرورش تجدید ساختمان طبیعت آدمی است . اما این تجدید بنا باید بر طبق قوانین طبیعت و با تکیه بر قابلیّت های فطری فرد انجام پذیرد . تربیت هر کس باید مبتنی بر درون مایه های نامتعیّن و نا همتای خویش صورت گیرد .
هر کسی را سیرتی بنهاده ایم
هر کسی را اصطلاحی داده ایم
(مولوی)
هرگاه آدمی را به جای این که برای خودش تربیت کنند ، او را برای " دیگران " پرورش دهند و هر گاه آدمی را به جای این که بر اساس طرحی که در درون دارد ، از برون طرح ریزی کنند ، مرز میان " تربیت طبیعی" و " تربیت عاریه ای" متمایز می گردد. هر گاه آدمی را بدون انتخاب ، میل ، اراده و هوشیاری ، او را با عادات شرطی شده ، تقویت های دگرانگیخته ، اهداف دگرساخته و کشش های دگرکشاننده ، راهی برنامه ها و اهداف تربیتی بنمایند ، مرز میان " تربیت طبیعی" و " تربیت تصنّعی" آغاز می گردد .
هر گاه به جای کاربردِ " روش های طبیعی " ، " حالات طبیعی" ، " نقش های طبیعی" ، رفتارها ، تجربه ها ، برخوردها ، الگوها و " آموزش های طبیعی" ، از روش ها و رفتارهای قالبی و کلیشه ای استفاده کنیم ، آن گاه مرز میان تربیت طبیعی و تربیت کلیشه ای مشخص تر می گردد .
هر گاه "تبلیغات بیرونی " بر " ترغیب های درونی " غلبه یافت ،
هرگاه " طرح های بیرونی " بر " طرح های درونی " تسلّط یافت ،
هرگاه " مشوّق های بیرونی " بر " خودانگیختگی های درونی" چیره شد ،
هر گاه " توبیخ های بیرونی " بر " احساس گناه درونی " برتری یافت ،
هرگاه تراکم اطلاعات و آگاهی های بیرونی ، معرفت و بصیرت درونی را پوشش داد
، هرگاه آموزش های بیرونی بر فهم درونی سایه افکند ،
هرگاه " دینی کردن " بر " دینی شدن " سبقت گرفت ،
واگذاری نقش به جای نقش پذیری نشست ،
" یاد دادن " جایگزین " یادگیری " شد و " تربیت کردن " مانع " تربیت شدن " گشت ،
آن گاه است که فاصله مرز میان تربیت درونی(طبیعی) و تربیت برونی(تصنّعی) پر رنگ تر و عمیق تر می گردد .
(تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای ، دکتر عبدالعظیم کریمی)
ادامه دارد...
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر