وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

عدالت هردمبیلی!! قصّه های شهر هرت. قصّۀ 138

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۴۷ ق.ظ

عدالت هردمبیلی!!

قصّه های شهر هرت. قصّۀ 138

 #شفیعی_مطهر

روزی از روزها نامه ای از عدّه ای از جوانان زندانی با این مضمون از زندان بزرگ شهر هرت به دربار اعلی حضرت هردمبیل رسید:

« اعلی حضرتا! این شاید پنجاهمین نامۀ ما از زندان است که در آن شرح بی گناهی خود را با دلایل متعدّد بیان کرده ایم. اکنون حدود چهارده سال است که ما جوانان بی گناه دور از خانواده در کنج زندان داریم شب ها و روزها را می شماریم.بارها توضیح  داده ایم که در روز ترور نافرجام اعلی حضرت اصلاً گلوله ای از تفنگ شکاری ما شلیک نشده. روز ترور پس از بازداشت ما همین مسئله را برای پلیس و بعد قاضی توضیح دادیم و کارآگاهان عدم شلیک گلوله را از تفنگ ما تایید کردند. ولی پس از ماه ها بلاتکلیفی چون پلیس و نیروهای امنیّتی نتوانستند سوء قصدکنندۀ اصلی را شناسایی و بازداشت کنند،ما را زیر فشار گذاشتند و فریب دادند و گفتند شماها به سوء قصد به ذات ملوکانه اعتراف کنید ،ما شما را پس از چند ماه به بهانۀ عفو ملوکانه آزاد می کنیم. حالا چهارده سال است که ما جوانان بی گناه در کنج زندان داریم می پوسیم.»

این نامه نیز مثل هزاران نامه و شکواییه و رنجنامه در لایه لای کارهای آشفته دربار هردمبیلی گُم شد. چند روز گذشت. وقتی زندانیان بی گناه از اقدام دربار نومید شدند،با کمک دوستان و آشنایان خود شکوائیۀ را به صورت نامۀ سرگشاده در هزاران نسخه در سطح شهر هرت توزیع کردند. اتّفاقاً نسخه ای از آن به دست سوء قصد کنندۀ واقعی رسید. او وقتی شکوائیۀ زندانیان بی گناه را خواند،به شدّت دچار عذاب وجدان شد.بنابراین روز بعد طیّ نامه ای سرگشاده به هردمبیل صریحاً اعتراف کرد که:  

«من برای نجات ملّت مظلوم شهر هرت از ستم ها و زورگویی های تو و درباریانت چاره ای جز اعدام انقلابی تو نداشتم.لذا آن زندانیان مظلوم هیچ گناهی ندارند و من با معرّفی خود به نیروهای امنیّتی آماده ام تا جان خود را در راه نجات مردم هموطنم قربانی کنم. من از آن برادران مظلوم عذرخواهی می کنم!»

پس از پخش این نامه در سطح شهر مقامات دربار و پلیس و نیروهای امنیّتی درماندند که با این افتضاح و رسوایی چه کنند،که سال ها یک جمع از جوانان بی گناه را با فریب و شکنجه در زندان محبوس کرده و فرصت جوانی آنان را تلف کرده اند. 

همان شب وزیر دربار ضمن صدور دستور بازداشت فرد سوء قصد کننده ،همۀ فرماندهان امنیّتی و ساواکی و پلیس را برای یافتن راه حلّی راهگشا به دربار فراخواند. پس از ساعت ها بحث و مذاکره بدین نتیجه رسیدند که اگر به بی گناهی آن جوانان اعتراف کنند،رسوایی عجیبی در سطح جامعه و حتّی در دنیا به بارمی آید و دیگر آبرویی برای هردمبیل و رژیم پوشالی او باقی نمی ماند ؛لذا بر آن شدند تا فرد اعتراف کننده را به  عنوان یک دیوانه و بیمار روانی در تیمارستان تحت نظر بستری و در نهایت سربه نیست کنند و جوانان بی گناه را همچنان به تحمّل سال های محکومیت در زندان نگه دارند! 

بدین گونه صفحه ای سیاه بر کتاب پلید «عدالت هردمبیلی» افزوده شد!! 

شما را چشم در راهیم در:کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی