فقر،خواست خداست یا کدخدا؟! قصّه های شهر هرت. قصّۀ 142
فقر،خواست خداست یا کدخدا؟!
قصّه های شهر هرت. قصّۀ 142
#شفیعی_مطهر
سال ها از سلطنت اعلی حضرت هردمبیل بر شهر هرت می گذشت. مردم هر روز فقیرتر و تروتمندان مرفه تر می شدند. هر سال و هر ماه بر شکاف و فاصلۀ طبقاتی افزوده می شد. کم کم سر و صدای اعتراض طبقات و اقشار فقیر و کم درآمد به صورت اعتراضات خیابانی و تحصُّن و اعتصاب کارگران و معلمان و دیگر اقشار نیازمند بروز می کرد. گاهی برخی از استادان و نخبگان در مقالات و سخنرانی های خود در این باره به مسئولان هشدار می دادند،ولی هردمبیل و دیگر قدرتمداران بر خر مراد سوار بودند و مستانه می تاختند!
روزی ماموران امنیتی به وزیر دربار گزارش دادند که امروز در بین کارگران چند کارخانه گفتگوهایی مطرح شده که به عنوان اعتراض به کمی حقوق خود دست از کار بکشند و به سوی کاخ اعلی حضرت راهپیمایی کنند. ولی هنوز به تصمیم قطعی نینجامیده است. وحشت سراسر دربار را فراگرفت. خبر به اعلی حضرت رسید. فوراً شارل شرلی مستشار فرنگی را احضار کرد و از او راهکار خواست.شرلی در پاسخ به عرض رسانید:
اعلی حضرتا! فقر عمومی و اختلاف طبقاتی در شهر هرت پدیده ای غیرقابل انکار است. ضمناً استمرار نظام استبدادی ما مبتنی بر همین وضعیت اقتصادی و فرهنگی است. اگر مردم به رفاه و آسایش برسند و دغدغۀ نان و آب و مسکن نداشته باشند، دیگر از ما اطاعت نمی کنند.
شاه گفت: پس فعلاً با سیل خروشان مردم گرسنه و نیازمند چه کنیم؟
شرلی پاسخ داد: تنها راه آرام کردن مردم توجیه فقر است. مردم باید به عنوان یک باور شرعی بپذیرند که تحمُّل فقر و سختی در این دنیا لازمۀ رفتن به بهشت در آن دنیاست. لذا توصیه موکّد من این است که افرادی موجّه را مامور کنیم تا به صورت سخنرانی های مهیّج دینی مردم را به قناعت و قداست تنگدستی و فقر دعوت کنند و فقر را خواست خدا بدانند.
این پیشنهاد شرلی مورد توجه و قبول اعلی حضرت قرار گرفت و افرادی ظاهر الصّلاح و متشرّع را مامور این کار کردند. این شگرد ابزاری از باورهای دینی مردم تا مدّتی اثر داشت و تا اندازه ای عدّه ای را قانع می کرد. ولی کم کم پژوهشگران و محقّقان دینی به صحنه آمدند و رویکرد واقعی دین را طیّ مقالاتی در رسانه ها یا سخنرانی هایی در مجامع به آگاهی مردم رسانیدند.
روزی یکی از دین پژوهان آگاه طیّ مقاله ای روشنگرانه نوشت:
همیشه بعضی از صاحبان تریبون و قلم ، بدون ارائه دلایلی عقل پسند به تقدیس فقر پرداخته و با فضیلت تراشی برای آن ، عموماً فقر را نشأت گرفته از اراده الهی برای امتحان و تزکیه بندگان می دانند ! جملاتی نظیر " دنیا، محل عیش و نوش نیست " ، " فقر، امتحان الهی است " ، " فقرا نزد خدا بر أغنیاء شرافت دارند " و امثالهم سخنان آشنایی در تئوریزه کردن هیولای فقر هستند.
🔲 نکبت بودن فقر چنان عیان است که نیازی به بحث و استدلال ندارد تا آنجا که حتی تحقیقات علمی نشان میدهد ، بسیاری از حیوانات به هنگام خشکسالی و قحطی زاد و ولد خود را کاهش میدهند ، با این حال تحقیقات علمی زیادی در مورد اثرات زیانبار فقر بر انسانها انجام شده است که با دقّت زوایای مخرّب ، حقارت بار و کرامت سوز فقر را نشان میدهد .
🔲در یک تحقیق گسترده ، از کشاورزان هندی در زمان فروش محصولات تست هوش گرفته میشود ، بار دوم در آخر سال که پول ها خرج شده و دوران بی پولی و بدهکاری آن هاست همان تست هوش گرفته میشود . تفاوت نتیجه شگفت انگیز دو مرحله ۱۰ واحد است . برای درک عمیق فاجعه خوب است بدانیم در آزمون تست هوش ۱۰ واحد فاصله هوش متوسط تا تیز هوش است . به عبارتی ضریب هوشی یک فرد در زمانی که غم نان دارد ۱۰ واحد از کسی که از این غم فارغ است کمتر است .
🔲 به قول کوزینسکی کارتونیست شهیر لهستانی " انسان گرسنه در درجه نخست هدفی جز سیر کردن شکم ندارد ، غم نان اجازه نمی دهد انسان به تماشای جهان بنشیند ، کتاب بخواند ، آگاهی اش را بالا ببرد و به جهان اطراف خود بنگرد . آدمی در زندگی فقیرانه از جهل فراتر نمی رود “.
🔲 فقر ، اخلاق ، خلّاقیّت ، تفکّر ، تدبیر ،کرامت و آزادگی را در وجود انسان میکشد . انسان فقیر ناخواسته بردۀ بی چون چرای پول میشود . تا نیاز خوراک ، پوشاک و امنیت انسان برآورده نشود ، کمتر کسی دنبال ارضای نیازهای مراتب بالاتر مثل احترام و کمال جوئی خواهد رفت .
🔲اگر فقر،خواست خدا برای امتحان بندگان است ، چرا خداوند هیچ وقت بندگان خود در کشورهای ثروتمند مثل سوئد، دانمارک، سنگاپور را با فقر آزمایش نمی کند ؟ یعنی بندگان خدا در کشورهای ثروتمند به چنان مرتبه ای از تذهیب نفس رسیده اند که دیگر نیازی به امتحان الهی ندارند ؟ چرا خداوند لاینقطع در حال امتحان کردن بندگانی به وسیلۀ فقر است که فقیر متولّد میشوند و فقیر از دنیا می روند و دائم الامتحان هستند؟ این باور غلط چه نسبتی با عدالت و رحمانیّت خداوند دارد ؟
🔲 کسانی که به این باور غلط ایمان دارند نظرشان نسبت این فرمایش امام علی (ع) چیست ؟
" فقر از هر دری که وارد شود ، ایمان از در دیگر خارج می شود " .
راستی چه رازی در این داستان تاریخی تقدیس فقر وجود دارد که اکثر فضیلت تراشان برای فقر ، خودشان فقیر نیستند؟!... (با بهره گیری از مقالۀ غلامرضا مصدق)
این مقالۀ روشنگر و مقالاتی مشابه و نیز سخنرانی های آگاهی بخش روشنفکران دینی در مدّتی کوتاه همۀ نقشه های شرلی و عوامل درباری را نقش بر آب کرد.
************
در باغ های متّصل به کاخ هردمبیل تعدادی کارگر و باغبان کار می کردند. در آن باغ تعدادی کندوی زنبور عسل بود که کارگران موظّف بودند همۀ عسل های تولیدی را در بشکه ای جمع آوری کنند و در پایان فصل به کارفرما تحویل دهند. کارفرما برای این که مبادا کارگران قدری از آن عسل ها بخورند، به آنان گفته بود این عسل ها فعلاً آلوده به زهر زنبور است. مبادا کسی به آن ها لب بزند. چون مرگش حتمی است.
ضمناً تبلیغات هردمبیلی مبنی بر تحمُّل رنج دنیا برای بهره مندی از بهشت آخرت همچنان این کارگران را نیز زیر رگبار تهاجم قرار داده بود. کارگران که فهمیده بودند، همۀ این تبلیغات ناشی از استفاده ابزاری از دین برزای حفظ منافع قدرتمندان است،در صدد بودند تا به هر وسیله ای حقِّ خود را از دربار بگیرند.
یکی از روزهای آخر فصل برداشت عسل بود. روزی کارفرما چند کارگر را با چند ظرف برای بردن عسل ها آورد. وقتی درِ بشکه را باز کردند،بشکه را خالی یافتند. بلافاصله سرکارگر را احضار کرد و علّت خالی بودن بشکۀ عسل را پرسید. سرکارگر پاسخ داد:
چون هر روز آقایی متشرّع می آمد و در سخنرانی هایش می گفت شما تا می توانید رنج دنیا و گرسنگی و فقر را تحمّل کنید در عوض بهشت را برای شما تضمین می کنم. شما به محض مُردن فوراً فرشتگان بهشت به استقبال شما می آیند. ما هم که ماه هاست در این باغ کار می کنیم و خود و خانواده هایمان سختی فقر را تحمل می کنیم،دیروز دسته جمعی تصمیم گرفتیم خود و خانواده هایمان با خوردن این عسل های زهرآگین خودکشی کنیم تا دسته جمعی به بهشت برویم! لذا همۀ عسل ها را خورده ایم و حالا در انتظار اجل لحظه شماری می کنیم!!
شما را چشم در راهیم در : کانال رسمی ندای مطهر
https://t.me/nedayemotahar