دعای بی ادّعا (فرگرد 1741)
پنجشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۳:۳۴ ق.ظ
هر پگاه نو با یک نگاه نو
دعای بی ادّعا (فرگرد 1741)
دست های «دعا» و زبان های «بی ادّعا»
چون «شکوفه های راز» اند بر «شاخساران نیاز» .
هر دست، شاخساری «روییده از خاک» و «کشیده به سوی افلاک» است.
دل تنگ غنچه با «بازشکُفتن» گشوده می شود و دل تنگ آدمی با «رازگُفتن»!
این، «شیرین» است و آن،«عطرآگین»!
دعا،«لال گفتن» است و «زُلال شکفتن» .
دعا به «قلمِ بی جان»،«جان» می بخشد
و به «دل بی زبان»،«زبان»!
اکسیرِ دعا از «گِل»،«دِل» می سازد و از «سنگ»، «آذرنگ»!
دعا دلی می سازد که دیگر نه در «خاطر خاک» می گنجد و نه در «باور افلاک»
دلی از خود «وارسته» و به خدا «پیوسته»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
آذرنگ: آذرگون،آتش رنگ،روشن،روشنی،فروغ،پرتو
۰۱/۰۲/۰۸