#طنزسیاهنمایی. 387 غم غربت!!
#طنزسیاهنمایی. 387
غم غربت!!
گفت: واقعاً دلم سوخت!
گفتم: برای که؟
گفت: برای بعضی از مسئولان که خودشان در ایران شبانه روز!! کمر به خدمت مردم!! بسته اند،ولی نوۀ آنان در غربت در سوئیس دور از چشمان مهربان پدر متولد می شوند! واقعاً دلم کباب می شود از این همه مظلومیت!!پدر زیر بار مسئولیت و دختر نالان از درد زایمان!!پدر غم مردم را می خورد و فرزند غم دوری از پدر و همسر!
گفتم: من فکر می کردم تو فقط غم کارتن خواب ها و زباله گردها را می خوری!
گفت: بله! ولی غم کارتن خواب ها را مسئولان می خورند!
گفتم: چطوری ؟
گفت: مسئولان کارتن خوابی و زباله گردی را عیب نمی دانند! فقط وقتی عکس و فیلمی از آن ها پخش می شود،ناراحت می شوند!
ولی امان از غم غربت!!
می گویند وقتی دریای خشم مردم معترض از پاریس روانۀ کاخ ورسای می شد و فریاد ناسزاهای مردم ناراضی از هر سو فضا را انباشته بود، در همان زمان دربار ورسای بی خبر از همه چیز آرام بود و پادشاه و اطرافیانش از عمق فاجعه بی خبر بودند. بعد از مدتی که مردم ناراضی به دربار نزدیک شدند ،صدای شورشیان به گوش ماری آنتوانت رسید که به همراه ندیمه و آرایشگرش مشغول آرایش بود. ماری آنتوانت با تعجّب پرسید:
آن ها چه می خواهند؟
گفتند: نان می خواهند!
ملکه گفت:این که مشکلی نیست!؟ اگر نان ندارند کیک بخورند!!
این جمله در بین مردم فرانسه مدرکی شد برای اثبات ظلم حاکمان. مردم در ادامۀ شورش ،نگهبانان ورسای را کشتند و حتی توانستند وارد اتاق ملکه شوند، ولی ماری آنتوانت پیش از این از راه مخفی گریخته بود.
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟
شفیعی مطهر