سفر هردمبیلی به فرنگ قصّههای شهرهرت،قصّۀ 184
سفر هردمبیلی به فرنگ
قصّههای شهرهرت،قصّۀ 184
شفیعیمطهر
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺
اعلیحضرت هردمبیل از بس تعریفهای مکرّر و شگفتآور دربارۀ فرنگ میشنید،
زمانی هوس کرد با سفری به فرنگ،از عجایب آن دیار دیداری داشته باشد.
در آغاز موضوع را با شارل شرلی مستشار فرنگی خود در میان گذاشت.
شرلی ضمن تعریفهایی بیشتر و زیباتر از فرنگ،اعلیحضرت را تشویق به سفرکرد.
پس از تهیّه و تدارک مقدّمات سفر،سرانجام روزی موکب ملوکانه به دیار فرنگ رسید
و او و ملتزمان رکاب ملوکانه را در هتلی گرانقیمت و مدرن اسکان دادند.
شارل شرلی که افتخار همسفری ملوکانه را داشت،هر روز با توصیفهایی تازهتر از
دیروز ،بر رغبت اعلیحضرت برای بازدید از عجایب فرنگ میافزود.روزی برنامه بازدید
از برج ایفل را طرّاحی کرد و به عرض ملوکانه رسانید. شرلی گفت:
در اینجا باید اعلیحضرت با لباسهایی ساده مثل همۀ جهانگردان از قسمتهای
مختلف برج ایفل بازدید فرمایند.
شاه برآشفت و فریاد زد:
نخیر! ما باید در کسوت و تاج پادشاهی و همراه با خدم و حشم و گارد محافظ
و نواختن سرود پادشاهی و تشریفات کامل واردشویم و برج ایفل را به خاطر ما قُرُقکنند!
شرلی با شرمندگی به شرفعرض ملوکانه رسانید که :
اینجا که شهر هرت نیست! در اینجا شخص اول مملکت نیز چون سایر مردم کوچه
و بازار و بدون اسکورت نظامی و تشریفات در میان مردم ظاهر می شود.
هردمبیل بیشتر برآشفت و گفت:
همۀ لذّت ما تماشای تعظیم و کُرنش و خاکساری عوام در برابر ماست.
چه معنی دارد شاه مثل مردم کوچه و بازار در میان مردم تردُّد کند؟!
شاه هردمبیل سرانجام پس از ساعتها جرّ و بحث پذیرفت با کت و شلوار
و کراوات در میان مردم عادی از برج ایفل بازدید کند.ولی در حین بازدید و تماشا
دائم غُرغُر می کرد و رنج میبرد.از این که مردم بی تفاوت در کنار او میگذشتند
و ادای احترام نمیکردند،از خشم و عصبانیت به خود میپیچید!
روز بعد قرار شد به کنار دریا برود و تنی به آب بزند و شنا کند. هردمبیل باز هم
درخواست خود را مبنی بر لزوم تشریفات و قّرُقکردن دریا را مطرح کرد و شرلی
نیز با تکرار مطالب گذشته میکوشید هردمبیل را قانع کند که مثل افراد عادی
به دریا برود. مشکل تازه هردمبیل در دریا نسبت به برج ایفل این بود که در دریا
نمیتوانست حتّی با کراوات هم پُز بدهد!!
هردمبیل گفت:
من در اینجا دیگر کوتاه نمیآیم .من حتماً باید با کراوات به دریا بروم.
**********
عصر آن روز تیتر درشت همۀ روزنامهها و رسانههای نوشتاری و دیداری فرنگ،
خبر و تصاویر تنها شناگر کراواتی دنیا را در میان انبوه تماشاگرانی نشان میداد
که او را مسخره میکردند و بر او میخندیدند!!
بدین ترتیب برگی بر صفحات تاریخ سیاه خودکامگی هردمبیلهای تاریخ افزوده شد!!
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺
دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر
https://t.me/nedayemotahar