وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

#طنزسیاهنمایی. 608

همه نوع باند مافیایی دیده‎بودیم جز این مورد!!

گفت: در سنندج یک گدا حاضر بوده ماهی ١٢ میلیون تومان رشوه به مامور شهرداری

سنندج بدهد تا مانع کاسبی ۶٠ میلیونی‌اش نشود.

حالا ببینید باندهای مافیایی تکدّی‌گری که کودک و نوزاد و مادر را اجاره می‌کنند، چه

تجارت چند هزار میلیاردی دارند.

حقوق آن مامور به سختی به ١٢میلیون می‌رسد.

گفتم: باعث تاسُّف است که هنوز دولت‌های ما نتوانسته‌اند سیستم گستردۀ تکدّی‌گری

را سر و سامان دهند! آیا این ننگ ما نیست که پس از 44 سال هنوز قشری از جامعه

در راه و نیمه راه دست ذلّت و خواری را به سوی شهروندان دراز می‌کنند؟

گفت: تاسُّف بزرگ‌تر این که در این جا ننگ فقر واقعی و ترفند فقیرنمایی چنان با هم

آمیخته که این آمیختگی حکایت از سیمای وحشتناکی می‌کند که در زیر این لایه‌های

زشت، نهفته است!

می‌گویند مهندسی،مردی را با دخترش دید که گدایی می‌کردند. دختر بسیار زیبا بود.

مهندس به خواستگاری دختر رفت و به پدرش گفت: من می‌خواهم با دخترت ازدواج کنم.

پدر گفت: من یک شرط دارم و آن این است که سه روز با ما گدایی کنی،

که در آینده به دختر من نگویی گدا بودی که من با تو ازدواج کردم.

اول مهندس مردَّد بود، ولی بعد قبول کرد.

تا دو روز کار گدایی را انجام داد و بعد نشست و شروع کرد به گریه‌کردن.

مرد گدا گفت: برای چه گریه می‌کنی؟ فقط یک روز دیگر مانده.

مهندس گفت: من برای گدابودنم گریه نمی‌کنم!

برای سال‌های عمرم که در سازمان نظام مهندسی هدر رفت، گریه می‌کنم!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی‌مطهر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۵/۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی