وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(143)

 

قطره دریاست ، اگر با دریاست

 

من «اقیانوسی از اندیشه های نور» و «قاموسی از ریشه های شعور» را دیدم 

که فانوس دلان «کویر اندیش» و فرومایگان« روان پریش»، 

سبو سبو از آن می ربودند تا آن را بخشکانند ؛ 

اما هر قطره« زلال» و هر موج«لایزال» آن این سرود را زمزمه می کرد:

هر روز سبو سبو ز ما برگیرند 

تا زود بخشکیم، ولی دریاییم.. 

(محمدرضا سهرابی نژاد)

بنابراین دانستم باید از «جوی دل »راهی به «دریای بی ساحل» گشود؛

دریای بی ساحل« معبود» و اقیانوس بی کران «خلود». 

...و بر مولانا درود که چه زیبا سرود :

قطره دریاست ، اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا ، دریاست 

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

قاموس : میانه دریا،گودترین جای دریا،دریای بسیار آب،کتاب لغت(عربی)

خلود : جاودانگی ،همیشه بودن،جاویدزیستن،همیشگی


 
سایر آثار این قلم در :       گاه گویه های مطهر     telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۷:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(141) 

 

شراره های شور و شاخه های شعور!

 


 

من پرنده ای را دیدم از جنس« نور» و افشاگر شب های« دَیجور».

او از خلوتگاه« خورشید» می آمد و به دیار پرابهام« امید» می رفت . 

کوله بارش پر از واژه های «آگاهی» بود و انبانش انباشته از پیام های« پگاهی». 

به هر شب زده ای «شراره ای از شور» می بخشید و به هر گمشده ای «شاخه ای از شعور » .

اما در دیار شب زدگان،آسمان «جولانگاه خُفاشان مزدور» بود و  

زمین در اشغال« سپاه کَلاشان مغرور».

بنابراین پر و بالش را شکستند و دهانش را بستند!

اما....!!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------------------

دَیجور : تاریک، سیاه

خُفاش :  شب پره

کَلاش : عنکبوت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۰۷:۲۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(140) 

 

 

«بنده» یا «نماینده»؟!



 من « مرشد»ی را دیدم «بس خودخواه» و «بسی فرگاه» . 

او در زمین، خدا را به جای« بندگی» ،« نمایندگی» می کرد. 

او تنها «سپیدجامه» بود و همه« سیاه نامه» . 

ایمان دیگران آن گاه« زلال» بود که از« غربال» او بگذرد. 

او تنها خود را «نزیه »می دید و همه را در« بَزه». 

آفرینشگر هستی اگر او را بر آستان بهشت« می نشاند»، 

بی شک «بهشت» خالی از انسان های« نیک سرشت» « می ماند»!!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------------------

فرگاه: عالی مقام،بلندمرتبه

نزیه : پاک و پاکیزه، خوش و خرم، باصفا،پاکدامن

بَزه : گناه و خطا ،جور و حیف


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۰۶:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر