#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 804)
«آگاهی»یا «تباهی»؟!
من در «دریای شرق» زورقی را «در حال غرق» دیدم.
زورق در «غرقاب» بود و ناخدا در «خواب»!
بدنه زورق «در حالِ شکافتن» بود و ناخدا «در خیال بافتن»!
او نه تنها در «عرشه اشرافی»، که در «عرش خیالبافی» سیر می کرد.
ناخدا در «خواب» بود و سرنشینان در «اضطراب»!
خطر غرق شدن ،«خواب را از چشم آگاهان می ربود»
و «تاب را از خشم دادخواهان می زدود»!
بیدارکردن ناخدا هم «جُرم» داشت و هم «جریمه»!
زیرا «جُرمش را گُستاخی می پنداشتند»
و «جریمه اش را سلّاخی می انگاشتند»!
بنابراین نه تنها بر «عرشه زورق»،که در «عرصه فلَق»نیز
«حِرمانی نَهمار» و «خَفَقانی مرگبار» سایه افکنده بود!
اینک «نُخبگان» برای همه «سرنشینان»،
یا باید «آگاهی» را برگزینند ،یا «تباهی» را!
#شفیعی_مطهر
-----------------------
عرشه: سطح بالای کشتی
تاب: طاقت،توانایی،قرار و آرام
سلّاخی: پوست کندن،کشتن
فلَق: همه خلق،همه مردم
حِرمان: نومیدی،بی بهرگی
نَهمار:بی شمار،فراوان، بسیار، بی نهایت، بی کران، عجیب، دشوار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر