وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۱۹ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

    عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۶:۰۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

جام جان

 

 
عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۷:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

دل دیدنی های شهر سرب وسراب(3)

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

دل دیدنی های شهر سرب وسراب(2)

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۶:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

دل دیدنی های شهر سرب وسراب(2)

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

روایت هایی از رویت شهر هرت  


یا شهر سرب وسراب(1)  


ادامه دارد...

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب(2)

کاه یا گندم؟!

 من کشاورزانی را دیدم که گندم می کاشتند

 و به گاه درو ، کاه را برمی داشتند

 و گندم را فرومی گذاشتند!  

(شفیعی مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۷:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر


       

     دل دیدنی های شهر سرب و سراب (۱)

  سال هاست که از شهر هرت ،رویت ها داشتم و روایت ها نگاشتم ؛ از این شهر شهیر و دیار تزویر ، قصه ها نوشتم و غصه ها سرشتم ؛ اما هماره در این اندیشه بودم که بر این دیار همجوار و حصار انحصار گذری و سفری در عرصه مجاز و قلمرو غماز داشته باشم.  

  اکنون فرصتی دیدم و سفری را آغازیدم . این دفتر سفرنامه من است از این شهر شگفت انگیز و دیار رنگ آمیز ؛ شهری سیراب از سرب و سراب و تشنه جرعه ای از آفتاب !

                          

   حفظ«وحدت» با نفی «وحدانیت»

من شهری را دیدم که برای ایجاد وحدت ، مردم را قالب گیری! می کردند  

و برای حفظ این وحدت یک دستگاه ماشین چمن زنی اختراع کرده بودند که هر کس قد و اندازه فکر و اندیشه اش بیشتر رشد می کرد و از دیگران فراتر می رفت،

 سرآمد او را می بریدند تا وحدت کاملا حفظ شود.  

هر روز صبح در این پادگان فکری  همه اندیشه ها را به خط می کردند و فرمانده شعورها با یک فرمان نظامی : از جلو نظام !! همه اندیشه های متجاوز از حد و حدود را مشخص می کرد و به دست تیغ ماشین جمن زنی می سپرد!  

...و بدین سان با نفی«وحدانیت»،«وحدت»را برقرار می کردند!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هردمبیل ،استاد تیراندازی!

قصه های شهر هرت / قصه پنجاه و هشتم

روزی اعلی حضرت هردمبیل در میدان تیر، سربازی را دید که تیرهایش به خطا می‌رفت .او را فراخواند و تفنگ را از دست یک سرباز گرفت و گفت:

حالا خوب دقت کن!  تا شیوه درست تیراندازی را به تو یاد بدهم!

سپس هردمبیل از آنجا که هیچ مهارت و هنری از جمله مهارت  تیراندازی نداشت ،پس از نشانه گیری دقیق  تیری شلیک کرد که اصلا به تخته نشانه هم نخورد! 

بعد زیر چشمی نگاهی به سربازان انداخت و احساس کرد که همه سربازان آماده اند تا از خنده منفجر شوند! اما با سختی و از روی ترس خودشان نگه داشته اند! بنابراین برای حفظ موقعیت رو به سرباز کرد و گفت:

متوجه شدی؟! تو این طوری تیراندازی می‌کردی!!

 پس از این رسوایی و افتضاح هردمبیل، اطرافیان و فداییان اعلی حضرت برای غلبه بر جو رسوایی یک پارچه شعار سر دادند که:

ای آرش کمانگیر 

تیراندازی رو یادگیر!

 (شفیعی مطهر)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۷:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر