وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

#طنزسیاهنمایی .92

مهم ترین علّت طلاق اعلام شد!

گفت: طرحی تازه برای خلوت کردن خیابان ها و معابر دارم.

گفتم: آفرین بر فکر فعّال و قدرت ابتکار تو! حالا توضیح بده طرحت چیست؟

گفت: حذف خانم ها از همۀ خیابان ها و معابر!

گفتم: غلط نکنم امروز یک چیزی زده ای! آخر نُخبۀ ساده لوح! خانم ها نیمی از جمعیت ما هستند. مگر امکان دارد نیمی از جمعیت کشور را نادیده بگیریم؟!

گفت: اصل این ابتکار از من نیست،سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به انتقادات گسترده پیرامون حذف تصویر دختران از جلد یک کتاب درسی، دلیل آن را «شلوغی تصویر قبلی» عنوان کرد.این سازمان، با انتشار اطلاعیه‌ای در روز پنج‌شنبه ۲۰ شهریور مدّعی شد تصویر دختران از جلد کتاب ریاضی سال سوم ابتدایی «بسیار شلوغ بود» و «پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیباشناسی و روانشناسی بخش‌های مختلف کتاب را بررسی می‌کنند بر این بوده است که تصویر خلوت‌تر گردد»! 

بنابراین من هم با الهام از طرح ابتکاری و بدیع آنان به ذهنم رسید همین طرح را در خیابان ها هم اجرا کنیم! 

گفتم: تو و این نوایغ مواظب خودتان باشید،اگر خارجی ها بفهمند ما چنین نوایغی داریم،شماها را می ربایند!

گفت: این که چیزی نیست!ما طرح هایی بهتر این ها هم داریم!

گفتم:مثلاً؟

گفت: دانشگاه های شهر هرت مسابقه ای گذاشتند و گفتند هر کس بهترین و مهم ترین علّت افزایش طلاق را بگوید،بزرگ ترین جایزۀ کشور را به او می دهیم! طرح من اول شد و بالاترین جایزه را گرفتم!

گفتم:خب،به نظر تو مهم ترین علّت این همه طلاق چیست؟

گفت: ازدواج!!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۹ ، ۰۲:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1508) 

«سینۀ سخن» و «کینۀ کهن»!

انسان هایی چون «زرّینۀ مهر فروزان» بر «سینۀ سپهر دوران» «می درخشند»،

که می توانند «خطاکاران» و «شرمساران» را «ببخشند». 

«اینان، فرزان» اند و «نادان،لرزان»!

«فرزان صد سینۀ سخن» دارد و «نادان هزار کینۀ کهن»!

آن که «کینه می ورزد»، به «کمینه هم نمی ارزد»!

کینه ور «دگراندیش را وامی گذارد» و «خویش را می آزارد» !

کینه ور با «بیگانه»،«یگانه» است و با «من»،«دُشمن»!

انتقامِ «دشمنِ بداندیش» را از «مَنِ خویش» می گیرد!

زیرا آن که در «سینۀ خویش»،«کینۀ بداندیش» را می انبارد،

در حقیقت «خویش» را به «تشویش» می افکند

و «رامش» و «آرامش» را از زندگی خویش می رباید!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------- 

فرزان: حکیم،دانا،خردمند،عاقل

کمینه: کمترین،فرومایه،کم ارزش

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۰۴:۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی .91

کمبود وزیر!

گفت: وزارت صنعت، معدن و تجارت درست از ۴ ما قبل که رضا رحمانی استعفا کرد، بی‌وزیر مانده . اخیراً کیهان‌ نوشته : آقای روحانی شاید فراموش کرده که این وزارتخانه ماه‌هاست بی‌‍وزیر و بلاتکلیف مانده است.

گفتم: آقای روحانی چه جوابی داده؟

گفت: تا کنون هیچ! ولی اگر من به جای ایشان بودم،جواب دندان شکنی به کیهان می دادم!

گفتم: چه جوابی می دادی؟

گفت: می گفتم این همه وزارتخانه که وزیر دارند،چه گلی بر سرِ مردم زده اند؟! گاهی مشکل ممکن است خود وزیر باشد! 

 گفتم:این دیگر چه حرفی است؟

گفت: زمانی من در شهری فرماندار بودم. روزی همۀ کارکنان فرمانداری را جمع کردم و دربارۀ رفع شلوغی فرمانداری و راه حلِّ کاستن از تعداد ارباب رجوع نظر آنان را خواستم.

سرانجام همۀ کارکنان به این نتیجه رسیدند که هر روزی تو در دفتر کار خود هستی،ارباب رجوع زیاد است. چون همه به تو کار دارند. روزهایی که تو نیستی،فرمانداری خیلی خلوت است! پس فهمیدم عامل همۀ مشکلات شلوغی فقط من هستم؟! من نباشم مشکل حل است!

بنابراین هر وزیر کمتر،مشکلات هم کمتر!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

کار فرهنگی یا پیکار سرهنگی؟!

قصّه های شهر هرت.قصّۀ101

#شفیعی_مطهر

 سال ها از حکمفرمایی هردمبیل بر شهر هرت می گذشت. استبداد هردمبیلی نفس ها را در سینه ها حبس کرده و عوامل درباری با همۀ قدرت هر دهان روشنگر را می بستند و هر قلم دانشور را می شکستند.

آقای شب افروز یکی از استادان شهر هرت در سفری به فرنگ راز و رمز پیشرفت آنان را در علاقه و عادت آنان به مطالعه  کتاب و روزنامه یافته بود؛بنابراین می کوشید دانشجویان خود را به مطالعۀ کتاب عادت بدهد.او پس از سال ها مطالعۀ کتاب های گوناگون روز،موفّق شد کتابی تالیف کند که راه های رهایی شهر هرت از سلطۀ بیداد و استبداد را در آن تبیین و تشریح کند. او نام کتابش را «راز بهروزی» گذاشت و با تحمّل سختی های بسیار با حقوق و دستمزد ناچیز خود تعداد سه هزار جلد از آن را چاپ و منتشر کرد. چون مردم شهر هرت عادت به خرید و مطالعۀ کتاب نداشتند،همۀ کتاب های چاپ شده  روی دستش ماند. چون هدف او کسب درآمد نبود، حاضر شد کتابش را رایگان بین افرادی توزیع کند که لااقل بخوانند.  بنابراین هر روز به هر دانشگاهی یا هر کلاسی برای تدریس می رفت،به همۀ دانشجویانش یک جلد کتاب هدیه می داد.

کم کم خبر انتشار و توزیع کتاب راز بهروزی به نیروهای امنیّتی دربار رسید. روزی که برای تدریس به یکی از دانشگاه ها رفته بود،در حالی که مشغول توزیع کتابش بین دانشجویان بود،نیروهای امنیّتی سررسیدند و همۀ کتاب های توزیع شده را جمع آوری کردند و ضمن توهین و تهدید این استاد روشنگر ،همۀ کتاب ها را در حیاط دانشگاه تلنبار کردند. رئیس آنان ضمن نطقی تند و تهدیدآمیز ،کتاب ها را ضالّه و مُضلّه نامید و در حضور همۀ استادان و دانشجویان همه را به آتش کشیدند. 

استاد روشنگر با دلی شکسته و روحیّه ای نومید راه خانه را در پیش گرفت. هنوز چند قدمی از دانشگاه دور نشده بود،که دانشجویی را دید که دوان دوان به دنبال او می دود و استاد را صدا می زند.  او ایستاد تا دانشجو به او رسید و نفس زنان از استاد خواست تا سخن او را گوش کند. او گفت:

آقای شب افروز عزیزم! من راز بهروزی شهر هرت را فهمیدم!

استاد گفت: مگر کتاب مرا خواندی؟

پاسخ داد: نه! شما دیدید که کتابتان را وحشیانه از دست من قاپیدند و بی رحمانه به آتش کشیدند!

استاد پرسید: پس چگونه راز بهروزی را یافتی؟

پاسخ داد: همین رفتار غیرمنطقی و وحشیانۀ آنان بیانگر حقّانیّت شما و کتاب شماست. زیرا شما در آن کتاب با زبان منطق و فرهنگ سخن گفته اید،اگر آنان حرفی برای گفتن داشتند، باید سخن شما را با سخن پاسخ می دادند،نه با تهدید و توهین و آتش زدن! شما با سلاح قلم و فرهنگ به صحنه آمده اید،نه با توپ و تفنگ! پاسخ فرهنگ،تفنگ نیست!

استاد گفت: پسرم! تو هنوز کتاب را نخوانده راز بهروزی را یافتی! خلاصۀ همۀ کتاب من همین چند کلمه ای است که تو گفتی.راز بهروزی جامعه کار فرهنگی است،نه پیکار سرهنگی!

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۹ ، ۰۲:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1507) 

سیر در «زمین» یا در «زمان»؟!

هر «مسافر پوینده» و هر «مهاجر جوینده»،

در «زمین» راه می سپُرَد،نه در «زمان»!

البتّه «گسترۀ زمین،وسیع» است و هر «منظرۀ رنگین ،بدیع».

«دیدنی ها، بی پایان» است و «شنیدنی ها ،بی کران»؛

ولی «سیر در زمان» فراتر است از «سفر در زمین»!

این در «حال» است و آن در «خیال»!

این «پویش مشتاق» است در «جویِشِ آفاق»،

ولی آن «راز» است و در گروی «پرواز»!

سفر در زمان با «حیلۀ خیال» است و به «وسیلۀ پر و بال».

ولی درس های آن نه «مجازی»،که «عین کارسازی» است.

هر «برگ آن یک کرشمۀ کتاب» است و هر «گلبرگ آن،یک چشمۀ آفتاب».

آنان که «برگ های تاریخی را نمی خوانند»،

ناگزیر «مرگ های توبیخی را می شایند». 

در تاریخ زمان هر «عبارتی،عبرتی» در بردارد و هر «حکایتی،آیتی»!

آنان که «خوانش تاریخ را ترک» می کنند،ولی «دانش توبیخ را درک» نمی کنند،

محکوم اند با «اضطرار»،تاریخ را «تکرار» کنند.

آنان که از تاریخ عبرت نمی گیرند،خود عبرت دیگران می شوند!

#شفیعی_مطهر

 -------------------------------- 

توبیخ: نکوهش، سرزنش، نکوهیدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۹ ، ۰۵:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

نیایش یا سوگمایش؟!

خدایا!

آنان که «از قدرت مست اند» ، «به نُدرت تو را می پرستند» .

اینان بیش از آن چه «می فهمند»،«اسیر وهم اند»!

خدایا!

به آنان بفهمان، که نه «والایی اقتدار» به «برپایی دار» است 

و نه «عزّّت انحصار» به «قدرت حصار»!

هیچ کس از «نهال قدرت»،«میوۀ محبّت» نچیده

و از «قدّارۀ زور» جز «فوّارۀ نفور» ندیده!

خدایا!

دل ها را با «نور انسانی نرم» کن و با «نار مهربانی،گرم»،

تا «خار خشونت را برکَنیم» و «انوار معونت را بپراکَنیم»!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.90

خبرهای خوب و بد!!

گفت: ضرب المثلی هست که میگه: «دوغ درِ خونه تُرشه»!

گفتم: خب، درسته.حالا منظور؟

گفت: تو نمیدونی صداوسیمای خودمون چه جنبه هایی مثبت و نقاط قوّتی داره که ما نمی بینیم.

گفتم: مثلا؟!

گفت: قدرت تشخیص بالایی داره که هیچ رسانه ای دیگه در دنیا همچین چیزی نداره!

گفتم: خب،چیو تشخیص میده؟

گفت: خبرهای خوب را از بد! مثلاً گاهی در یه گوشۀ دنیا صدها نفر جان می بازند،چون خبر خوبی نیست، اصلاً در صداو سیمای ما بازتاب نداره،ولی یه نفر در یه جایی دیگه به دست پلیس کشته میشه،چون خبر خوبیه ،مدّت ها مهم ترین خبر صداوسیما میشه!

گفتم: به نظر تو چرا این طوری عمل میکنه؟

گفت: ﺳﻪ نفر ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﯾﮏ ﯾﺨﭽﺎل رو از راه پلّکان ﺑﺒﺮﻥ ﻃﺒﻘﻪ دوازدهم .

ﺗﻮی ﻃﺒﻘﻪ یازدهم ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻮﻧﺪﻩ.

ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮمی گرﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ:
 ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﺑﺪ! حالا شما می خواهید اول به خبر خوب عمل کنید یا خبر بد؟

میگن: اول خبر خوب رو بگو بهش عمل کنیم بعد خبر بد را.
میگه :
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ این که : یک ﻃﺒﻘ
ۀ دیگه ﻣﻮﻧﺪﻩ.

بقیه میگن: پس بگیرید یخچال رو تا ببریم بالا!

وقتی به طبقۀ دوازدهم می رسن،میگن حالا خبر بد رو بگو!
میگه ﺧﺒﺮ ﺑﺪ این که : ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﻭمدیم!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

شما را چشم در راهیم در کانال گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۰۵:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1506) 

«بازتر از باز» یا «فرازتر از راز»؟!

هر «شکست قابل تحمُّل» است و هر «بن بست عامل تامُّل» ،

ولی آن چه «لازمۀ تامین معاش» است، «ادامۀ تبیین تلاش» است.

«شکستِ درس آموز» و «بن بستِ تجربه اندوز»،

خود «مایۀ پیروزی» است و «سرمایۀ بهروزی». 

«بهروزی و خوشبختی» در گرویِ «پیروزی بر سختی» است.

در این راه برخی از «سر،مایه» می گذارند و بعضی از «سرمایه»!

بنابراین باید پس از هر «شکست برخیزیم» و با هر «بن بست بستیزیم».

آن گاه یا «بازتر از باز»،«پرواز» کنیم 

و یا راهی را «فرازتر از راز»،«آغاز» کنیم!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------- 

فراز: بالا،بلندی،مقابل نشیب

تبیین:بیان کردن، آشکارساختن،توضیح و تفسیر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۹ ، ۰۴:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 89

الگوبرداری سویس از ایران!

گفت: آیا راز پیشرفت حیرت انگیز سویس را می دانی؟

گفتم: نه،بگو. 

گفت: باور می کنی که آنان از ایران الگوبرداری کرده اند؟

گفتم: باز هم.....

گفت: نه، جدّی می گویم!

از یک سویسی پرسیدند: مملکت داری را از که آموختید که سرآمد جهانیان شُدید؟
گفت : از مسئولان ایرانی، هر کاری آنان کردند ،ما عکس آن عمل کردیم!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۰۶:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1505) 

«جَرِّ جلّاد» و «شَرِّ شیّاد»

«شکستن نهال» و «گُسستن رشتۀ آمال»،

«قانون طوفان» است و «افسون دستان»!

ولی «نسیم بهار،نرم می وَزَد» و «اَدیم گلزار را گرم می نوازَد».

آن گاه که جامعه، «نُخبگان را قدر نمی داند»

و «پَخمگان را بر صدر می نشاند»،

و آن گاه که «شهروندان بی پناه» و «دردمندان بی گناه»، 

از «جَرِّ جلّاد» به «شَرِّ شیّاد» پناه می برند،

و آن جا که هر «سرکشِ بیعار»،«آتش به اختیار» می شود،

در اینجا «فرشتۀ عدالت می میرد» و «سرشتۀ اصالت زوال می پذیرد»!

بیاییم در این «وُسعت زمین» و «فُرصت زمان»،

«جَذرِ رحمانی بنشانیم» و «بَذرِ مهربانی بیفشانیم»،

تا فردا که در این «موقعیّت نیستیم» و به «ابدیّت پیوستیم»،

بشریّت بتواند در «سایه سار آن رامش گیرد»

و با «برگ و بار آن آرامش پذیرد»! 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

دستان: مکر،حیله،تزویر

ادیم: روی و سطح چیزی،روی گلزار

جرّ: کشیدن،امتداددادن

جذر: ریشه،بیخ،ریشۀ نهال

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۰۵:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر