وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۸ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1544)

«شکار موش» یا «کار وحوش»؟!

آن گاه که «خطر موش» با «خاطر خاموش»،

با «دشمنی بی بهانه»،«ایمنی خانه» را تهدید می کند؛

چاره اش وجود یک «گربۀ زرنگ» است با «حربۀ نیرنگ». 

مهم نیست گربه «سپید باشد یا سیاه» و «بلند باشد یا کوتاه»،

بلکه از گربه «شکار موش» می خواهند،نه «کار وحوش»!

#شفیعی_مطهر

---------------------------

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۰۳:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 131

چراغ خاموش خانه!

گفت: معنی این ضرب المثل چیست؟ و محلّ کاربرد آن کجاست؟

«چراغی که به خانه رواست،به مسجد حرام است»! 

گفتم: منظور این است که انسان تا نیازمندی های خانه و خانوادۀ خود را تامین نکرده،حرام است درآمد خود را صرف دیگران کند.

گفت: پس چرا مسئولان ما با وجود این که 70 درصد مردم ما زیر خط فقرند،همچنان دارند به دیگر کشورها کمک می کنند! 

گفتم:چه کرده اند؟

گفت: مثلاً می گویند #شهرداری_تهران در نجف نخل می کارد!
#وزارت_مسکن در لبنان و فلسطین  شهرک می سازد!
#وزارت_صنایع در کربلا پتروشیمی می سازد!
با پول ایران در نجف #بیمارستان 2000 تخت خوابی و بزرگ ترین #هتل خاورمیانه را می سازند!
 بیمارستان فوق تخصصی در کربلا می سازند!
 کارخانه سیمان در نجف جهت خودکفایی عراقی ها می سازند!
مردم فلسطین و جنوب لبنان زیر پوشش #تأمین_اجتماعی ایران با حقوق ماهیانه قرار گرفتند!
مدیرعامل سازمان فضای سبز ایران متعهّد شد فضای سبز شهر نجف را کامل به مدت یک سال به اتمام برساند!
و... 

گفتم: از بس مسئولان ما ایثارگرند!

گفت: بله! آقای قالیباف طی نطقی آتشین و قاطع و انقلابی در شروع مجلس گفت: 

امروز تمام سران یک دل هستند تا با مقاومت فعال در مقابل آمریکا و اسرائیل بایستند. یاد این حکایت افتادم: برف سنگینی در حال باریدن بود. ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد. دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند.

آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه دستور حرکت داد.

کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله گویی به سرش زد و برای آن که سوگلی هایش را بخنداند، با صدای بلند به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما می لرزید، گفت: 

درشکه چی! به سرما بگو ناصرالدین شاه تره هم واست خُرد نمی کنه!

درشکه چی بیچاره سکوت کرد..‌‌‌.
 اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد:درشکه چی! به سرما گفتی؟؟؟

درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت پاسخ داد: بله قربان گفتم!!! 

-خب چی گفت؟؟؟ 

گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم،اما پدر تو یکی رو درمیارم!

این حکایت دقیقا حکایت کسانى است که برای تحریم ها تره هم خرد نمی کنند و مشغول رجزخوانی و خط و نشان کشیدن برای قدرت های جهان هم هستند، ولی ملت زیر خط فقر همان درشکه چی اند که باید تمام سختی های تحریم را تحمل کنند!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۰۴:۵۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

الگوی مدیریت هردمبیلی!

قصّه های شهر هرت/قصّۀ 112

 یکی از سرمایه داران بزرگ شهر هرت باغ وحش بزرگی ساخت و همه گونه حیوانات و وحوش و پرندگان و خزندگان را از سراسر جهان در آن گرد آورد. وقتی زمان بازگشایی آن فرارسید،صاحب باغ وحش طی اطّلاعیه ای از همۀ مدیرانی که تخصّص ادارۀ باغ وحش را دارند دعوت کرد تا در روز خاصی با ارائۀ رزومۀ کاری خود برای استخدام به دفتر باغ وحش مراجعه کنند.  روز موعود مدیران متعدّدی با در دست داشتن مدارک خود در دفتر باغ حاضر شدند. صاحب باغ پس از بررسی اسناد و مدارک متقاضیان و ارزیابی توان و تخصّص آنان ،قوی ترین مدیر را برگزید. 

در این بین ناگهان شخصی به همراه جوانی از دربار اعلی حضرت هردمبیل وارد شد و پیامی آورد و آن جوان را که از وابستگان به دربار بود، برای تصدّی مدیریت باغ وحش معرفی کرد.

صاحب باغ ناگزیر شروع به بررسی و ارزیابی صلاحیت و شایستگی جوان کرد. پس از پرسش و پاسخ های متعدد در او هیچ شایستگی و حتی تخصصی در مدیریت باغ وحش نیافت. ولی فرستادۀ درباری تاکید کرد که ارادۀ همایونی بر انتصاب همین جوان برای مدیریت باغ وحش است.

صاحب باغ ناگزیر همۀ متقاضیان باتجربه و متخصص را رد کرد و این جوان نالایق را برای مدیریت باغ وحش برگزید.

مدّتی گذشت. هر روز به صاحب باغ خبر می دادند که حیوانات و وحوش روز به روز ضعیف تر و بیمارتر می شوند و تعدادی هم مُرده و تعداد بیشتری در شُرُف مرگ اند. 

روزی صاحب باغ صورت اقلام خوراکی و مواد تغذیۀ حیوانات را خواست. پس از بررسی ملاحظه کرد که نوع و مقدار علوفه چهارپایان و مواد گوشتی وحوش و دانه های خوراکی پرندگان هیچ کسر و کمبودی ندارد. ناگزیر کارشاسانی خبره برای بررسی مسئله به باغ وحش فرستاد.

کارشناسان پس از بررسی های مفصل به نتایج جالبی رسیدند. آنان طیّ گزارشی اعلام کردند که در تامین خوراک حیوانات مشکلی نیست .تنها مشکل این است که مدیر نالایق و نادان باغ به کارگران دستور داده که علوفه ها را به وحوش و درندگان بدهند و مواد گوشتی را به چهارپایان اهلی!! 

وقتی صاحب باغ این رویه و روش غلط را با مدیر نالایق باغ وحش در میان گذاشت،چنان پاسخ دندان شکنی دریافت کرد که به کلّی لب فروبست و قانع شد! او در پاسخ گفت:

«در کجای شهر هرت کدام مدیر و متولّی سراغ دارید که غیر از این گونه مدیریت کند؟!!!»

 

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gahgooyeha

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۰۵:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1543 )

«صلاح ذات» و «اصلاح صفات»

کاش ما «مردُم» چون «گندُم» بودیم!

اگر ما را به «زیر خاک» و «درگیر مغاک» کردند،

سبز «بروییم» و راه رشد را «بپوییم»!

اگر ما را با «سنگ جفا» و «خدنگ خفا»،

«سرکوبیدند» از هر «در روبیدند»، 

چون آرد «رهاتر» و «گرانبهاتر» شویم.

....و اگر ما را در «آتش سوزان»،«سرکش و فروزان» پختند،

چون «نان برشته» به انسان ها«جان فرشته» بخشیم.

بیاییم «صلاح را از ذات» و «اصلاح را از صفات» بیاغازیم!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

مغاک: گود؛ گودال؛ جای گود

خدنگ:  تیر راست و بلندی که از چوب این درخت می‌ساختند

روبیدن: جارو کردن، رفتن، روفتن

فرشته: موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مٲمور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی‌شود؛ مَلَک، فرد دارای سیرت نیک و پسندیده.

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۹ ، ۰۴:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 130

غلط های آمریکا!

گفت: آمریکا در این 42 سال غلطی نبوده که نکرده باشد!

گفتم: مثلاً؟
گفت: حداقل ٨۵٪ درآمد نفت ایران به عنوان مهم‌ترین منبع درآمدی از دست رفته ، ایران از جایگاه دومین تولید کننده اوپک به ته جدول این سازمان سقوط کرده ، علی رغم موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد هیچ خط لوله گاز و نفت بین المللی از خاک ایران ترانزیت نمی‌شود ، حلقۀ محاصره اقتصادی چنان تنگ شده که چین ابرقدرت که خودش رقیب تمام عیار آمریکاست، پول های ایران را با تحریم های یک جانبه این کشور بلوکه کرده ، همه کشورها حتی دوستان به ظاهر نزدیک ما چنان به تحریم های یک جانبه آمریکا علیه ما تمکین می کنند که حتی  از فروش دارو که مشمول تحریم‌ها هم نیست خودداری می‌کنند ، هیچ سرمایه گذاری خارجی در ایران انجام نمی‌شود ، هر آنچه را که با دور زدن تحریم‌ها می خریم، باید گران تر از قیمت معمول خرید کنیم و هر آنچه صادر می‌کنیم، باید زیر قیمت جهانی بفروشیم ، هزینۀ سر پا نگهداشتن صدها هواپیمای مستعمل از خرید نو آن ها بیشتر است ، در آمریکا هر کسی که از مادرش قهر می کند با طرح شکایتی واهی از ایران چند میلیون دلار از پول ها و اموال بلوکه شده ایران را به حکم دادگاه دریافت می‌کند... 

گفتم: تو فقط داری خسارت هایی که به ما وارد کرده،ردیف می کنی. چرا خسارت هایی که آمریکا متحمّل نشده نمی گویی؟

گفت: و اما در طرف آمریکایی نه تنها خسارتی دیده نمی‌شود ، بر عکس آمریکا این جنگ را به دکانی دو نبش برای کاسبی خود تبدیل کرده است . بر خلاف ایران که لیست خساراتش بلند بالاست، بالعکس لیست منافع آمریکا از این جنگ بی شمار است . آمریکا با عَلَم کردن ایران به عنوان هیولای منطقه در ۱۰ کشور از ۱۳ همسایه زمینی و دریایی ما پایگاه نظامی ایجاد کرده ، خریدار ۳۵٪ کل فروش اسلحه در جهان کشورهای منطقه هستند ، سهم آمریکا از این بازار ۹۰٪ است ، آمریکا کشورهای ضعیف ولی ثروتمند منطقه را چنان به خود وابسته کرده که ترامپ به شکلی تحقیر آمیز علناً به آن ها هشدار می دهد اگر ما نباشیم ایران کمتر از یک هفته شما را می خورد ، تسلط آمریکا بر منطقه سرشار از انرژی در رقابت رو به تزاید با چین تشنه انرژی بسیار کارساز خواهد بود ، اسرائیل متّحد استراتژیک آمریکا که قرار بود از صفحه روزگار محو شود در حال گشایش سفارتخانه ها و احداث پایگاه های جاسوسی خود بیخ گوش ما در خلیج فارس است ، آمریکا در این جنگ یک کاسبی با سود صد در صدی بدون یک دلار هزینه هم دارد و آن کسب سالانه میلیاردها دلار از محل جریمه بانک‌ها و شرکت‌هایی که تحریم ایران را نقض می‌کنند ....

گفتم: پس ما چگونه باید با آمریکای جهانخوار پیکار می کردیم؟

گفت: می گویند یک ایرانی به یک ژاپنی می گوید: آمریکا بزرگ ترین جنایت جنگی یعنی بمب اتمی را علیه شما به کار گرفت و هزاران نفر از شما را در جنگ دوم جهانی کشت! چرا «مرگ بر آمریکا» نمی گویید؟

ژاپنی می گوید: آمریکا گاوی وحشی است! شما با شاخ هایش درافتاده اید،ولی ما شیرش را می دوشیم!

گفتم: ولی باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۵:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1542 )

«عقل خویش» و «نقل فراندیش»

«بهترین پایپوش» برای «برترین تیزهوش»،

ممکن است «پاهایی را بفشارد» و «بینواهایی را بیازارد»؛

بنابراین «سلیقۀ خویش» را به «طریقۀ هر دگراندیش» تحمیل نکنیم.

بگذاریم هر «انسان فرزانه» در هر گوشۀ «جهان بی کرانه»،

خود «راهش را برگزیند» و «دیدگاهش را بیافریند»!

هر انسان حق دارد با «عقل خویش»،هر «نقل فراندیش» را انتخاب کند. 

هر کسی «انتخاب خویش» را دارای «صواب بیش» می داند. 

پس بیاییم خود «بخردانه بیندیشیم» تا از «تقلید کورکورانه نپریشیم»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------- 

پایپوش: کفش،پای افزار،آن چه پای را بپوشاند

صواب: (مقابلِ خطا)، راست و درست؛ حق ،لایق؛ سزاوار

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gahgooyeha

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۵:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی .129

میزان مقبولیت صداوسیما!

 گفت: صداوسیما دو هزار و 600 میلیارد تومان بودجه دولتی می‌گیرد و 48 هزار نفر یعنی بیش از دو برابر BBC، پنج برابر رادیو تلویزیون دولتی ژاپن، 12 برابر CNN و 36 برابر FoxNews، کارمند دارد. اما یک نفر ندارد که بداند #راجر_واترز، یکی از شهیرترین موزیسین‌های قرن اخیر است نه کارشناس مسایل سیاسی!!

گفتم: لابد مردم از صداوسیما راضی اند،بنابراین اعتراضی به زیادی بودجۀ آن ندارند.

گفت: اتّفاقاً در جمع بزرگی از مردم از شهروندان پرسیدند: چه کسانی از صداوسیا راضی اند؟

تنها یک نفر دستش را بالاببرد.

گفتم: او چه کاره بود؟

گفت: نصّاب ماهواره!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۰۵:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1541 )

«وَهم سُست» یا «فهم دُرُست»؟!

«دین الهی»،«آیین آگاهی» است؛

ولی اگر برداشت از یک «دیانت» در برابر «عقلانیّت» قرار گیرد،

«پایه» و «درونمایه» آن دین،

جز «خرافات» و انحرافات» نیست!

آن چه در برابر «حکمت عقلانی» و «کرامت انسانی» قرار می گیرد،

 «وَهم سُست» است ،نه «فهم دُرُست»!

 #شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/gahgooyeha

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۰۴:۴۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 128

لعنت بر کاخ سفید!

گفت: رفتم نان بگیرم. دیدم نانوایی نرخ نان را بالا برده و اطلاعیه زده که :

چون نمی توانیم بار دولت را به دوش کشیم، ناچار به افزایش نرخ شده ایم!
هرکی شکایتی دارد به کاخ سفید واشینگتن لعنت کند!!

گفتم: باید به او اعتراض و لعنت می کردی!

گفت: اعتراض کردم،ولی جوابی  داد که زبانم بسته شد!

گفتم: چی جواب داد؟

گفت: تو این روزها چه کالایی را از چه محلّی خریدی که گران تر از روز قبل نشده باشد؟آن وقت تو به چه کسی راحت تر از کاخ سفید می توانی اعتراض و لعنت کنی؟!

لذا من هم هر چه فکر کردم دیدم بله،بی دردسرترین کسی را که می شود لعنت کرد،حاکمان کاخ سفید است!! 

دیشب عیال برای شام طاس کباب پخته بود. موقع صرف شام در کاسه هر چه دنبال گوشت گشتم،پیدا نکردم.از شما چه پنهان از عیال ترسیدم بپرسم گوشت هایش کجاست. بنابراین گفتم: خدا لعنت کند قصّاب را که به جای گوشت،همه را سیب زمینی به ما داده است!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۹ ، ۰۵:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

دو،دوتا می شود ده تا!!

قصّه های شهر هرت.قصّۀ 111

#شفیعی_مطهر

هردمبیل در حالی که از خشم می لرزید،فریاد زد:

کدام آدم احمق باور می کند که دو،دوتا بشود ده تا؟!

شارل شرلی با آرامی و حالتی ملتمسانه پاسخ داد:

اعلی حضرتا! من هم این را می دانم. ولی من  می خواهم ثابت کنم که راه به زانودرآوردن و تسلیم کردن مردم توسعه نیافته ،مخیّرکردن آنان بین بد و بدتر است!یا به عبارتی دیگر باید مردم را در تنگنایی قرار داد تا بین غلط و غلط تر یکی را برگزینند! وگرنه هر آدم کم سوادی هم فرق بین خوب و بد و نیز درست و غلط را می فهمد. ما باید این مردم را در تنگنایی گیر بیندازیم و آنان را به مرگ بگیریم تا به تب راضی شوند. مردمی که به «درماندگی آموخته شده» گرفتار شوند ،«تمایل به تسلیم» حتّی در بین نُخبگان آنان نیز رسوخ می کند.چون همه می خواهند به گونه ای لقمه ای به کف بیاورند و زندگی کنند. آنان روز به روز بیشتر به حدّاقل ها عادت می کنند و.....

هردمبیل حرف او را قطع کرد و گفت:

همه حرف هایت درست،ولی چطور به آنان بباورانیم که دو،دوتا می شود ده تا؟! 

شرلی جواب داد:قربانت گردم! نکته همین جاست. وقتی مردم زیر فشار این حرف غلط کمر خم کنند،اگر قدری از غلط بودن و بدی گزینه بکاهیم،با خوشحالی و رضامندی می پذیرند. در اینجا از رافت سلطانی و الطاف ملوکانه مایه می گذاریم و حاصل ضرب را تا عدد هشت تخفیف می دهیم! آن گاه نفس راحتی می کشند و دعاگوی ذات ملوکانه می شوند!

در اینجا هردمبیل کمی آرام گرفت و پرسید:

اگر برخی نُخبگان و روشنفکران به عدد هشت اعتراض کردند،چه کنیم؟

شرلی پاسخ داد: در اینجا به واکنش مردم می نگریم. اگر این مخالف خوانی روشنفکران در بین تودۀ مردم پایگاهی عمیق پیدا کرد،ما با منّت نهادن بر توده های شاه دوست از عدد هشت کوتاه می آییم و تا عدد شش هم با آنان همراهی می کنیم.

شاه دیگربار پرسید: اگر به شش تا هم راضی نشدند،چه کنیم؟

شرلی گفت: ما هر چه عدد حاصل ضرب را کاهش بدهیم، از تعداد ناراضیان و معترضان کاسته می شود،در این جا چون معترضان در اقلّیّت هستند ما از قدرت سرکوب بهره می گیریم و اکثریّت خاموش فقط تماشا می کنند! این روش همۀ جوامع توسعه نیافته است!

 شاه گفت: من هنوز کاملاً توجیه نشده ام. 

بعد رو کرد به صدراعظم و گفت: 

آیا تو از طرح های شرلی چیزی فهمیدی؟ اگر فهمیدی برای من با زبان خودمانی توضیح بده!

صدراعظم سری خاراند و گفت:

اعلی حضرتا! من با تمثیلی سعی می کنم طرح شرلی را توضیح دهم:

مرید فقیر و بدبختی پیش شیخی رفت و گفت: 

یا شیخ ، از زندگی خسته شدم و چند باری است فکر خودکشی به ذهنم آمده ، دستم به دامنت!

شیخ گفت : چه مشکلی پیش آمده؟؟

مرید فقیر گفت: از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم . این وضع را نمی توانم تحمل کنم.

شیخ اندکی فکر کرد و پرسید: از مال دنیا چه داری؟

مرید گفت: همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.

شیخ گفت: من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.

مرید که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد.

شیخ گفت: امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری.

مرید برآشفت که: یا شیخ ، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟

شیخ گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی. وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.

صبح روز بعد، مرید پریشان نزد شیخ رفت و گفت: 

دیشب تا چشمانم گرم شد گاو روی مادرم نشست و شاخی به همسرم زد و روی سر خواهرم که خواب بود ادرار کرد و هیچ یک نتوانستیم بخوابیم.

شیخ یک بار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت: 

امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.

مرید فقیر هر روز در حالی که اشک از چشمانش جاری بود باز می گشت و برای شکایت از وضع خود نزد شیخ می رفت و شیخ دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات همخانه روستایی و خانواده اش شدند.

روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده و غمگین و سراپای زخمی و لباس پاره نزد شیخ رفت و گفت :ما را بدبخت تر کردی با این کمک کردنت.

شیخ دستی به ریش خود کشید و گفت: 

دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. 

پس از آن به روستایی گفت : 

امشب گاو را از اتاق بیرون ببر.

ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد شیخ می رفت، به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون برد.

روز بعد وقتی روستایی نزد شیخ رفت، شیخ از وضع او پرسید، مرید گفت:

خداوند قبر پدرت را نورانی کند یا شیخ ، پس از مدت ها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم با چه زبانی از تو تشکر کنم.

مرید بسیار خوشحال شد و از فرط شادی جان به جان آفرید.

حالا اعلی حضرتا! به نظر این جان نثار شما ،طرح شرلی از این تمثیل الهام گرفته  و ما خودمان سال هاست با همین سیاست مردم را فریب می دهیم!

هردمبیل خوشحال و خندان همۀ دولتمردان را به اجرای دقیق همین طرح فراخواند تا این که....

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/fayadha

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۰۷:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر