وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۵ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«خودکامۀ دون» و «علّامۀ گردون»(فرگرد1727)

 

 هر «حاکم خوب» که توسط هر یک از «محاکم منصوب»

بدون «رضایت ملّت» ، «هدایت دولت» را در دست گیرد

و خود را «میزان بداند» و بر مردم «فرمان براند» ،  

او «خودکامۀ دون» است،اگر چه «علّامۀ گردون» باشد.

خداوند هر «زاده» را «آزاده» آفریده

تا با «خرد خویش»،«نیک و بد کیش» را بفهمد.

او باید با «ارادۀ توحیدی»،نه با «قلّادۀ تقلیدی»،

«ساختارش را بیافریند» و «شهریارش را برگزیند».

شفیعی مطهر

--------------------------- 

دون: پست،فرومایه

محاکم: ج محکمه،دادگاه ها

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۰ ، ۰۴:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.325

دماغ فروشی!!

گفت: اتّحادیۀ میوه فروشان اعلام کرده اند که کمبود میوۀ شب عید ندارند؟

گفتم: لابد تولید میوه افزایش یافته؟

گفت: نه! آنان می دانند میوه آن قدر گران شده که بیشتر مردم توان خرید ندارند!!

می گویند یکی گفت من می روم دماغم را بفروشم!

به او گفتند: آدم که دماغش را نمی فروشد!

پاسخ داد: قیمتی می گویم که هیچ کس نتواند بخرد!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۰۰ ، ۰۴:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

ابزارهای مقدّس!

قصّه های شهر هرت،قصّۀ 161
 

شفیعی مطهر

روز به روز بر غرور و تکبِّر اعلی حضرت هردمبیل افزوده می شد. روزی از شدّت خودشیفتگی شارل شرلی مستشار فرنگی را نزد خود فراخواند و به او گفت : 

فکری کن و راهکاری بیندیش و طرحی اجرا کن که مردم بیشتر به قداست ما اعتقاد پیدا کنند ،تا بتوانند ستم ها و زورگویی های ما را تحمُّل کرده،بیشتر سر جیب ها را برای ما شُل کنند! 

شرلی فکری کرد و گفت: اعلی حضرتا! قربانت گردم! قرن هاست بت پرستی منسوخ شده. دیگر نمی توان از اعلی حضرت بت ساخت و از مردم درخواست پرستش کرد. 

هردمبیل با تشر فریاد زد: ما این حرف ها را نمی فهمیم. ما از مردم کُرنش و اطاعت محض می خواهیم. چه فرمان یزدان،چه فرمان سلطان! مردم باید ما را جانشین و نمایندۀ خدا در زمین بدانند که هیچ وقت علیه ما شورش نکنند.

شرلی لحظاتی با خود اندیشید و بعد سربرآورد و گفت: 

راهکاری پیدا کردم. در مدخل ورودی کاخ سنگابی قدیمی هست که بر بالای آن مجسّمۀ شیری سنگی نصب شده. فردا همه جا شایع می کنیم که یکی از پیرمردهای مقدّس خواب نما شده و به او الهام شده که در این محل یک قدّیس بزرگ مدفون است که همه را حاجت روا می کند. لذا برای بزرگداشت او مرقدی می سازیم و مجسمۀ اعلی حضرت را بر فراز آن نصب می کنیم و در شهر هر روزه کاروان های زیارتی به سوی این مرقد مقدّس راه می اندازیم.

هردمبیل ضمن ابراز خوشحالی پرسید: چطور مردم را به سوی این زیارتگاه جلب کنیم؟

شرلی پاسخ داد: مردم آن قدر گرسنه و نیازمندند که هر جا خوراکی باشد،به سوی آن می دوند. ما در بین راه چای و نوشابه توزیع می کنیم و در محلّ زیارتگاه شام و ناهار می دهیم. 

از فردای آن روز کار بنای زیارتگاه شروع شد و ظرف چند ماه با نصب مجسّمۀ بزرگی از هردمبیل برنامه حرکت کاروان های زیارتی آغاز شد. 

هردمبیل بر فراز ایوان کاخ می نشست و از ابراز خاکساری مردم در برابر مرقد قدّیس لذّت می برد و آن را کُرنش به مجسّمۀ خویش تلقّی می کرد.

شاه دستور داد اطراف آن مرقد نرده کشیدند . از آن پس هر کس حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد رو به مرقد قدّیس تازه کشف شده می‌آورد و دخیل می‌بست. زن های شوهر مُرده، کارگران کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه، هر مصیبت کشیده‌ای رو به سوی این مرقد مقدّس می آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!
 به مرور این مرقد مقدس صاحب شجره‌نامه و زیارتنامه و برو و بیایی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه می دیدند، فراموش کنند.

علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکه تکه شده و گره خورده بر نرده های قداست یافته و دیگ‌های آش و پلو نذری در پای نرده های مرقد و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد.
وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند و چه قدرتی دارد، این "آیین گرایی مذهبی" آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از "اصل" تا مردم مشغول باشند و مجالی برای فکر نیابند.
قداست‌های ساختگی و بدلی، این گونه‌اند که انسان ها را هم از اصل و نسخۀ واقعی خویش دور می کنند و هم به مانند "ابزار" وسیله‌ای برای سوء استفاده می سازند و در فرصتی مناسب در پناه سینه‌های چاک شده و فریادهای به آسمان رسیده و تعصّب های به جوش آمده، هر چه حقیقت و راستی است، به قربانگاه می برند!

(با استفاده از:یادداشت‌هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین‌شاه ؛ دوست‌علی‌خان معیر‌الممالک)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«روند مهربانی» و «فرایند شادمانی» (فرگرد1726)

 

هر انسان «گاه، پریشان» می شود و «گهگاه ،پشیمان».

گاه از «گفته های بیش» و گاهی از «ناگفته های خویش»؛

ولی هیچ «گاه»،هیچ انسانِ «آگاه» ،

از «مهربانی» و «شادمانی»،

نه «پشیمان» می شود و نه «پریشان».

بیاییم «راهی را بپوییم» و «جاهی را بجوییم»، 

که در آن نه «شکست» باشد و نه «بن بست»!

«فرایند شادمانی» در «روند مهربانی» است.

شفیعی مطهر

---------------------------

جاه: قدر و شرف،فرّ و شکوه،منزلت،جایگاه

روند: روش،رفتار،طریقه،طرز

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۰ ، ۰۵:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.324

ایران و دوبی!

گفت: آقایی می گوید : دست آوردهای ما در این 40سال به اندازه 400سال است!

ممکن است شما تعدادی از این دست آوردها را بشماری؟

گفتم: باید از خود ایشان بپرسید! حالا خودت بگو کجا بیشتر و بهتر از ایران پیشرفت داشته اند؟

گفت: دوبی کوچک تر از یک استان ماست.برخی از درآمدهای دوبی در یک سال پیش این هاست: 

- تجارت دریایی: ۲۰ میلیارد دلار

- ۱۵میلیون‌ جهانگرد با درآمد ۳۰ میلیارد دلار

- فرودگاه بین المللی دوبی: ۲۷ میلیارد دلار
۴۲۰ هزار پرواز (۱۲۰۰پرواز در۲۴ساعت)
۸۸ میلیون مسافر
۲/۶میلیون تن بار

جمع: ۷۷ میلیارد دلار

 👈در حالی که کل درآمد نفتی ایران‌ در آن سال: ۴۵ میلیارد دلار بوده است!! (#صادق_زیبا_کلام)

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی!!!

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۰۶:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

«پویایی» و «پایایی»(فرگرد1725)

«روزهای خوب» و «بهروزهای مطلوب» را،

«باید ساخت» و «شاید شناخت» .

آنان که هر «پگاهی نو» را با «نگاهی نو» می آغازند، 

می توانند «روزهایی زرّینه» و «بهروزهایی بهینه» بسازند.

 آینده «می آید»،ولی «نمی پاید».

این ماییم که با «پویایی» باید بدان «پایایی» بخشیم.

شفیعی مطهر

----------------------------

شاید: شایسته است

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۰ ، ۰۳:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 «شکم خالی» و «هِمَمِ عالی»(فرگرد1724)

 

انسان گرسنه ای که «دغدغۀ نان» و «واهمۀ جان» دارد ،

نه «ایمان می شناسد» و نه از «کفران می هراسد».

بنابراین برترین «برنامه» برای هر «خودکامه»،

«تحقیر ملّّت» و «تکثیر ذلّت» است.

مردمی که «دمدمۀ نان»دارند ،«دغدغۀ ایمان» ندارند.

اینان نه «اساس ابراز شادی» دارند و نه «احساس نیاز به آزادی»!

«شکم خالی» کجا و «هِمَمِ عالی» کجا؟

شفیعی مطهر

--------------------------

دمدمه: گفتگوی مردم

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۰۰ ، ۰۵:۴۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنرسیاهنمایی.322

ارضای کینه ها و پرداخت هزینه ها! 

گفت: اگر جنگی دربگیرد،مردم بیشتر کشته می شوند یا مسئولان؟

گفتم: خب،معلوم است،مردم!

گفت: اگر اقتصاد کشوری فرو بپاشد،رئیس جمهور آن ورشکسته می شود و بانک، کاخ ریاست جمهوری را مصادره می کند یا مردم باید تاوان ندانم کاری مسئولان را بپردازند؟

گفتم: باز هم معلوم است،مردم!

گفت: اگر کشوری به ورطۀ قحطی و تورم شدید بیفتد،مسئولان آن از فکر گرسنگی زن و بچه هایشان نگران می شوند، یا مردم؟

گفتم: خب،مردم! حالا می خواهی چه بگویی؟

گفت: پس چرا مسئولان کشورها که از جنگ زیانی نمی بینند، از راه انداختن هیچ دعوایی ترس ندارند،ولی مردمی که باید هزینه های چنین ندانم کاری ها را بپردازند،هیچ نقشی در تصمیم گیری ها ندارند؟
در این جا یاد خاطره ای افتادم. روزی پسر7-8 ساله ام را به خاطر درد دندان نزد پزشک بردم. آقای دکتر پس از معاینه گفت: پسرم،باید دندانت را بکشی!

پسرم گفت: آیا موقع کشیدن دندان احساس درد نمی کنم؟

دکتر به شوخی گفت: ابداً و اصلاً !من نمی فهمم!!

حالا احساس مسئولان جنگ طلب دنیا هم همین طور است! تا مردم نقشی در تصمیم گیری ها نداشته باشند،باید فقط هزینه ها را بدهند!

از مسئولان ارضای کینه ها و از مردم ،پرداخت هزینه ها! 

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedaye

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۰۴:۴۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

مملکت هردمبیلی!!

قصّه های شهر هرت.قصّۀ 160

 شفیعی مطهر

آقای دکتر هذیانی وزیر بهداری شهر هرت وقتی وارد دفتر کارش شد ، هفت شکوائیه علیه هفت دکتر را روی میز دید. رئیس دفتر گفت: 

قربان در طول هفتۀ گذشته این هفت شکوائیه از سوی هفت بیمار وصول شده است. 

دکتر هذیانی پرسید:نام دکترهای متشاکی چیست؟

رئیس دفتر پاسخ داد:به ترتیب تاریخ دکتر خسرو بزرگزاده بی رنگ،دکتر سرو بزرگزاده بی رنگ،دکتر خسرو بزرگزاده بی رگ،دکتر سرو بزرگزاده بی رگ،دکتر سرو بززاده بی رنگ،دکتر خسرو بززاده بی رنگ و دکتر خسرو بزرگزاده بی رگ. مطبِّ هر هفت نفر دکتر در ساختمان روبه رو است.

وزیر گفت: هر هفت نفر دکتر را امروز به دفتر کار من بفرست.

ساعت ده صبح مدیر دفتر به همراه تنها یک نفر وارد دفتر وزیر شد و گفت:

آقای وزیر، در ساختمان روبه رو فقط همین یک مطب پزشگ و یک مطب هست . 

وزیر از او پرسید: اسم شما چیست؟

او پاسخ داد: دکتر خسرو بزرگ زاده بی رنگ!

وزیر پرسید: پس این اسامی مشابه نام شما چه کسانی هستند؟

دکتر بزرگ زاده پاسخ داد: همۀ این اسامی نام های مخدوش شدۀ بنده است. هر کدام از بیماران ناراضی من به گونه ای تابلوی مطبِّ مرا دستکاری کرده اند.

وزیر پروندۀ شُکات را باز کرد و با مرور متن شکایات آنان به اصل قضیه پی برد. در اینجا نقشه ای به ذهنش رسید. گفت:

آقای دکتر! شما از خبر وام خرید مطب برای پزشکان را شنیدید؟

دکتر پاسخ داد: بله، شنیده ام.

وزیر گفت: تقاضای دریافت وام هم داده اید؟

پاسخ داد: نه!

وزیر پرسید: چرا؟

بزرگ زاده گفت: آقای وزیر! از شما چه پنهان مدرک دکترای من قُلّابی است! می ترسم در مراحل بررسی صلاحیّت من ،قضیه لو برود و کسب و کارم را از دست بدهم. 

وزیر گفت: بله، اگر نمی گفتید هم خودم از بررسی شکایات فهمیدم شما دکتر نیستید! من الان مدرک دکترای شما را لغو می کنم و باید فوراً مطبّ خود را تعطیل کنید!

بزرگزاده گفت: آقای وزیر،ببخشید! دربارۀ مدرک دکترای شما هم همین شایعات مطرح است! خیال نکنید کسی نمی داند که مدرک دکترای شما و خیلی از مسئولان قُلّّابی است!

در اینجا رنگ وزیر کمی پرید و زبانش به لُکنت افتاد و پس از دقایقی پرسید:

چه کسی گفته مدرک من قُلّابی است؟چه کسی این را به شما گفته؟

بزرگ زاده پاسخ داد: همان کسی که بقیّۀ اختلاس ها و رانت های شما و آقازاده های شما را مستنداً به من گفته است!

وزیر وقتی دید بزرگ زاده خیلی از خبرهای پنهان را می داند،کوتاه آمد و گفت:

بسیار خوب! حالا که هر دو متّهم هستیم بیا با هم معامله ای بکنیم! شما الان هفت تقاضای وام پزشکی به نام این هفت نفر دکتر با امضاهای گوناگون بنویس و من خودم پیگیری می کنم و می گیرم و اقساط آن ها را هم می پردازم.

بزرگ زاده پرسید: پس چه چیز گیر من می آید؟

وزیر گفت: شما خودتان می گویید مدرکتان قُلّابی است!پس نمی توانید از این وام استفاده کنید!

بزرگ زاده پاسخ داد: خب! شما هم مدرکتان قُلّابی است!

وزیر فکری کرد و گفت: بسیار خوب! من قلّابی بودن مدرک تو را نادیده می گیرم و مدرکت را تایید می کنم.

آن روز توافق به عمل آمد و پس از چند روز هفت میلیارد تومان به حساب های وزیر واریز شد.

مدتی گذشت. کم کم سروصدای پزشکان متقاضی وام درآمد. معلوم شد بانک وام دهنده فقط ده میلیارد تومان برای ده پزشک برگزیده داشته،که هفت مورد آن را وزیر گرفته و ده ها متقاضی وام سرشان بی کلاه مانده!

مدتی گذشت تا روز جهانی بزرگداشت پزشک فرارسید. در آن روز قرار بود بنا بر آیین جهانی این روز بیست نفر از پرشکان نمونه شهر هرت از دست مبارک ملوکانه هدایایی دریافت کنند. هردمبیل، صدراعظم را احضار و دستور برگزاری این روز جهانی ابلاغ کرد.

صدراعظم گفت:اعلی حضرتا! قربانت شوم! این فرمان ملوکانه قابل اجرا نیست.زیرا کلِّ این وام صندوق جهانی بیست میلیارد بوده. ده میلیارد اول را که شاهزاده هردمبیلک برداشتند.

هردمبیل: خب! ده میلیارد بعدی؟

صدراعظم پاسخ داد: هفت میلیارد را هم دکتر هذیانی وزیر بهداری گرفته!

شاه با پرخاش و تندی پرسید: خب! سه میلیارد مانده چه شد؟

صدراعظم با شرمندگی به عرض رسانید: آن سه میلیارد ناقابل را هم بنده زاده ها لازم داشتند.  حدّاقل این مقدار ته مانده که سهم این غلام خانه زاد می شود!!

شاه پوزخندی زد و گفت: این مخالفان ما گاهی حرف هایی می زنند! این ها چه می گویند؟

پاسخ داد: قربان! می گویند همه سر و ته یک کرباس هستید!!!مملکت هردمبیلی،یعنی شهر هرت!!

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۰ ، ۰۵:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«خودباوری» و «خدایاوری»(فرگرد1723)

ما در «راه زندگی» و در «پگاه ارزندگی»، 

«صد در صد» به آن «مقصد» می رسیم،  

که با «خدایاوری» به «خودباوری» برسیم

و آن «باور» را در ذهن خویش،«بارور» کنیم.

ما «همانیم»،که در جستجوی «آنیم»! 

شفیعی مطهر

-----------------------------

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۰۰ ، ۰۳:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر