وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۵۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(356)   

 

« خود پارسا پنداری » و « خود دانا انگاری »!

 

من چه بسیار « ملانصرالدّین های زمانه » و « مدّعیان بی پشتوانه » را دیدم 

که خود را « حقیقت مطلق » « می انگاشتند »

و دیگران را « ابله و احمق » « می پنداشتند» .

این « درک وارونه » و « فهم واژگونه »، 

همگان را به « رویشی راستین می گماشت » 

و به « پژوهشی نوین وامی داشت »!! 

 « خود پارسا پنداری » و « خود دانا انگاری »

« توسنی تیزپا » و « دشمنی بی پروا » است،

که راکب خود را در « ژرفنای درّه هلاک » 

و « تنگنای تیره مغاک » فرومی افکند.

...و این « بهترین بهانه » و « برترین نشانه »  برای شناخت

 « مستان قدرت » و « سرمستان دولت » است !

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

توسن: وحشی، رام نشده، اسب شوخ و سرکش

مغاک : گود ،گودال

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

   #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(355)   

 

 راه پر سوز و گداز روشنگری !  

 



من « کوشش مداد » را در « پویش راه ارشاد » دیدم !

مداد در همه عمر خود را « می فرساید »،

ولی بر آفرینش اثر « می افزاید ». 

  من آموزش درس روشنگری را از « مداد » ،« استمداد» کردم!

من از مداد آموختم که در راه پر سوز و گداز « روشنگری » و « نورباوری »،

باید چون شمع « سوخت »

تا شمع خاموشان را « افروخت ».

روشنگری بدون « سوختن جان » و « افروختن زبان»،

نه به « ثمر » می رسد و نه به « باور »!

 این « روشنگران دلسوز » اند و « نورباوران دل افروز »

که می توانند « باورها » را « بارور » کنند

و « داورها » را « دادور » !

راه روشنگری راهی « پر سوز و گداز» است و « پر نشیب و فراز».

در این راه « خطیر » بدون « وزیر و مشیر»

هر « رونده » را « توان رویش »  نیست

و هر « پوینده » « را امکان پویش » !

 

#شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 آرزوی انتخابات آزاد! 

 

در تاریخ ایران نام مهندس مهدی بازرگان در راه آزادی، استقلال و حاکمیت مردم می درخشد. وی که نخست وزیر دولت موقت بود، همواره با مشکلات بسیاری که از جانب نیروهای تندرو انقلابی پیش پای دولت بوجود می آمد، دست و پنجه نرم می کرد و پس از اشغال سفارت امریکا در تهران از سمت خود کناره گیری کرد. در ادامه فعالیت های سیاسی به نمایندگی مردم تهران وارد اولین مجلس پس از انقلاب شد. وی همواره از تند روی، انحصارگری و تغییر اهداف انقلاب به عنوان آفات انقلاب نام می برد و در راه مبارزه با آن ها می کوشید. 

متن زیر بخشی ازسخرانی مهندس بازرگان در مجلس در حمایت از انتخابات آزاد است که در نهایت با مداخله برخی نمایندگان معلوم الحال قطع شده و با شعار مرگ بر بازرگان پایان می یابد.

 یاد مهندس بازرگان گرامی و روحش شاد باد.

 

(( اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم که متعلق به تمام ملت باشد، دیر یا زود جمهوری اسلامی  مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد. 

همیشه و در همه جای دنیا استبداد از روزی شروع شده است که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است، ولو با حسن نیت و قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسئول و یگانه مامور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و رای مردم ندهد. در حالی که مجلس های شورای واقعی و آزادی های اجتماعی آخرین و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملت ها هستند. 

شما نمایندگان محترم و کسانی که زمام امور فعلا در اختیارشان هست، دو راه در پیش دارید، یک ، اجرای انتخابات در شرایط و جو حاضر، دو ، انجام انتخابات واقعا آزاد و ملی بر طبق قانون اساسی. بدیهی است که در شرایط حاکم و محیطی که روزنامه ها و رسانه های گروهی ، راهپیمایی ها و اجتماعات، محاکم و منابر و نهاد ها حالت انحصاری و یک طرفه داشته ، مخالفین، معنرضین و غیر موافقین محروم از روزنامه، اجتماعات و سخنرانی های عمومی باشند و در صورت نامزد انتخابات شدن نگران از حملات و خطرات شدید خصوصا در شهرستان ها باشند ، با چنین احوال و مشکلات، هیچ انتخاباتی را هیچ آدم منطقی منصف انتخابات آزاد نخواهد گفت. بنابر این از پشت این تریبون اعلام می دارم که انتخابات خالی از آزادی و نظارت ملی و مجلس حاصل از آن فاقد کمترین اثر برای اهداف فوق(اهداف انقلاب) و عاری از اعتبار و ارزش از نظر قانونی، شرعی و حقوقی بوده .هر اکثریتی که آورده شود و هر ادعایی که از استقبال و تایید مردم بنمایند، مردود و باطل است. 

انتخابات واقعا آزاد این است که، اسما و رسما به دور از تبعیض و تظاهر و از هم اکنون که چند ماه به زمان انتخابات مانده است، اعلام اجرای آزادی گردیده، اجازه نطق، نوشتن و گرد امدن آن طور که قانون اساسی  و قانون مطبوعات مقرر داشته است، به مخالف و موافق داده شود، همه افراد ملت در اظهار عقیده و انتقاد و اعتراض و در انتخاب نمایندگان خود آزاد باشند و از تهمت و ....)) 

در این لحظه عده ای به شعارهای مرگ بر آمریکا و بازرگان می پردازند و سخنرانی قطع می شود.

 با کمی تفکر در این سخنرانی  و شرایط کنونی جامعه متوجه می شویم این مطالب برای چه کسانی سنگین تمام شد که به قطع سخنرانی پرداختند. کسانی که می خواستند نظر خود را با زور بر جامعه تحمیل کنند و ظرفیت شنیدن حرف مخالف و اعتراض را نداشتند و مملکت را به وضعیت کنونی سوق دادند.     

                       ( نقل از وبلاگ شخصی آقای آرش حمزه لو)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(354)  


« پویایی »، راز و رمزِ « پایایی »!

 

من « مداد مات » را در مسیر « امتداد حیات » دیدم 

که در « تداوم نقش نگاری » و « تقدُّم ماندگاری »

هر از چند گاه ناگزیر از « خودگدازی » و « پوست اندازی » بود.  

بنابراین فهمیدم که انسان ها نیز برای « تازه ماندن » و « پُرآوازه نمایاندن » 

هر از گاهی باید در درون « کارسازی » 

و در بیرون « پوست اندازی » کنند. 

« پویایی » راز و رمزِ « پایایی » است

و « استقرار پایایی » در گروی « استمرار شکوفایی » است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------

پایایی :پایندگی، جاودانگی،ماندگاری

مات :سرگردان، سرگشته، حیران/ تیره، تار  

خودگدازی: خود را به رنج انداختن برای پیشرفت سریع تر،لاغرکردن

کارسازی: مهم سازی ،آمادگی،دستکاری،نیک انجام دادن

آوازه: شهرت / پُرآوازه : مشهور،معروف،نامدار،نام آور

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 برهان قاطع!! 

#شفیعی_مطهر

روزی خواجه نظام الملک تو سی وزیر دانشمند ملک شاه سلجوقی در حال سخنرانی در باره فرقه اسماعیلیه و نقد روش های خشونت آمیز آنان بود . 

در حین سخنرانی ناگهان لحن سخن و سمت و سوی بحث عوض شد و نظریاتی مطرح کرد که متضاد با سخنان ایشان در ابتدای بحث بود .

وقتی جلسه به پایان رسید،از او پرسیدند: 

علت تغییر جهت گیری بحث و نفی این فرقه در ابتدا و تایید آنان در انتهای سخن چه بود ؟!

خواجه پاسخ داد : چونبرهان قاطع آمد !

بعضی از خواص بیشتر کنجکاوی کردند و در باره "برهان قاطع " توضیح خواستند . خواجه گفت : 

در حین سخنرانی یکی از افراد فرقه اسماعیلیه دشنه ای روی پهلوی من قرار داد و به تناسب شدت موضع گیری من علیه آنان بر فشار دشنه می افزود . من چون مرگ خود را در ادامه بحث نخستین دیدم، برای رهایی جانم مسیر سخن را عوض کردم . 

آیا شما برهانی قاطع تر از دشنه و خنجر می شناسید ؟!!!

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(353)  

 

« نازش » و « نوازش »!

 

من هر خانواده ای را دیدم که در آن « بزرگ» تر ها « کوچک » می شوند ، 

هرگز ندیدم « کوچک »ها در آن « بزرگ» شوند.

« انسان بماهو انسان » « با هر دین و ایمان »

و فارغ از هر « رنگ و نژاد » و گذشته از هر « جنس و اعتقاد»

ذاتاً « کریم » است و شایسته « تکریم»!

اما انسانی که در « مکتب کمال » و « مدرسه روز و ماه و سال»،

« درس زندگی می آموزد » و « تجربه ارزندگی می اندوزد»،

 برای « تکریم» بسی « شایسته تر » 

و برای « تعظیم » بسیار « بایسته تر » است.

کودکان را باید « نواخت » و پیران را باید « قدر شناخت»!

 با آن « نازش » خوش است و با این « نوازش »!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

کریم: محترم،با شخصیت

تکریم: گرامی داشتن، بزرگوارشمردن

نازش: نازکشیدن،مهربانی

نوازش: دلجویی،نواختن،محبت کردن

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 چه کسی مسئول قتل کودک بی گناه است ؟!!


۱-این سخن را از امیرالمومنین علی (ع) بخوانید :

 

امام علی (ع) در نامه ای به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشت :

"ااقنع من نفسی بان یقال :هذا امیرالمومنین؟ ولا اشارکهم فی مکاره الدهر، او یکون اسوه لهم فی جشوبه العیش ؟! فما خلقت لیشغلنی اکل الطیبات . کالبهیمه المربوطه . همها علفه . او المرسله شغلها تقممها .تکترش من اعلافها . و تلهو عما یراد بها . او اترک سدی و اهمل عابثا . او اجر حبل الضلاله . او اعتسف طریق المتاهه !"                    

  " بخشی از نامه ۴۵ نهج البلاغه "

آیا به همین قناعت کنم که بگویند : این امیرالمومنین و رهبر مسلمین است ؟!اما در سختی ها با مردم همدردی نکنم و یا در تنگناهای زندگی، رهبر آن ها نباشم ؟   خدا مرا خلق نکرده که مانند حیوانی که در خانه برای چاق شدن می بندند، خود را به خوردن لذائذ سرگرم سازم و تمام غم من خوراکم باشد .

من مانند حیوانی آزاد در سبزه زار نیستم که کار من خوردن علف های پیش روی اوست تا شکم خود را پرکند و به این موضوع توجه نداشته باشد که چه انتظاری از او هست .

 من مانند آن حیوان نیستم که آزاد رهایم کنند و یا ولگرد باشم یا سرگردان و یا در مسیر انحراف گام بردارم !!

۲-هنگامی که به امام علی (ع) خبر رسید که سربازان متجاوز معاویه زینت یک دختر یهودی را (که در پناه حکومت اسلامی می زیسته ) به زور ربوده اند ،بر فراز منبر فریاد زد که هر مسلمانی این خبر را بشنود و از غصه دق کند و بمیرد عجب نیست !!

۳-...و حالا این خبر را بخوانید و بیندیشید که مسئول سرنوشت تلخ این مادر و دختر کیست ؟!

زن خیابانی و مثله کردن فرزند 5 روزه

 
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷
 

اعتماد: قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص زنی که فرزند 5 روزه اش را به قتل رسانده و مثله کرده بود، تایید کردند.
 این زن 28 ساله که سهیلا نام دارد، در یکی از مراکز بهزیستی فرزندش را به دنیا آورد و 5 روز بعد او را با چاقو به قتل رساند.
 سهیلا در اعترافاتش در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران، اتهام قتل را پذیرفت و گفت: 

از 15سالگی بی خانمان شدم. پدرم که فوت شد، از خانه فرار کردم و دیگر برنگشتم. کسی هم دنبالم نیامد. پسری که من فریب عشقش را خورده بودم ،در تهران رهایم کرد. از فرط گرسنگی و بی سرپناهی به یک زن خیابانی تبدیل شدم. هر شب و هر روز در یک خانه مورد سوءاستفاده قرار می گرفتم. چاره ای نداشتم جز این که به خواسته های عده ای مرد هوسران تن دهم. آن ها می دانستند که من بی کس و بی پناه هستم و از من سوءاستفاده می کردند.


 وی ادامه داد؛ هیچ کس نمی فهمد من چه می گویم، مگر آن هایی که سرمای دی ماه را چشیده و این شب ها را در خیابان خوابیده باشند. بارها اتفاق افتاد که شب های یخبندان را در خیابان صبح کردم. من نمی خواستم به این راه کشیده شوم، می خواستم زندگی کنم، آرامش داشته باشم و مثل تمام زنان دنیا به همسر و فرزندانم عشق بورزم، اما نتوانستم و نشد. 

تا این که یک سال و نیم پیش مردی معتاد مرا به خانه اش برد. من زندگی کردن با او را دوست نداشتم، اما مجبور بودم تحمل کنم. من از آن مرد باردار شدم و در حالی که حامله بودم ،مجبور شدم خانه او را ترک کنم. آن مرد می خواست مرا هم معتاد کند. پس از ترک وی دوباره بی خانمان شدم و یک روز پلیس مرا دستگیر کرد و به بهزیستی تحویل داد. من بهزیستی را دوست نداشتم. همه می دانند که آنجا هیچ کس راحت نیست، اما چون باردار بودم ،مجبور شدم شرایط را تحمل کنم.وقتی پسرم به دنیا آمد، او را در آغوش گرفتم. حس مادر بودن خیلی زیبا است و مانند هزاران مادر دیگر عاشق فرزندم شدم.


 وی ادامه داد؛ می دانستم سرنوشت تلخی در انتظار فرزندم است. فرزند نامشروع یک زن خیابانی بودن جرم ناکرده یی بود که پسرم از بدو به دنیا آمدن باید با خود یدک می کشید و مسلماً سرنوشت خوبی در انتظارش نبود، به همین خاطر تصمیم گرفتم او را بکشم.

من پسرم را دوست داشتم، ولی چاره یی جز قتل وی برایم وجود نداشت. من نمی خواستم او هم سرنوشتی همانند من داشته باشد. من تقاضای بخشش ندارم ،چون بزرگ ترین لطف را به فرزندم کردم.


 از آنجا که پدر این کودک 5 روزه هرگز شناسایی نشد، دادستان تهران به عنوان ولی دم قهری برای سهیلا تقاضای قصاص کرد و با توجه به این تقاضا و در حالی که پزشکی قانونی اعلام کرد سهیلا بیماری روانی ندارد، قضات شعبه 71 حکم بر قصاص این زن صادر کردند. با اعتراض وکیل تسخیری سهیلا پرونده به دیوان عالی کشور رفت، اما قضات دیوان اعتراض را وارد ندانستند و دیروز حکم قصاص را تایید کردند. به این ترتیب پرونده سهیلا برای گذراندن آخرین مرحله قضایی به دفتر رئیس قوه قضائیه فرستاده شد!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(352)  


« نخستین کلاس ابتدایی » یا « آغازین شگرد شکوفایی»

 

من جوانانی را دیدم که دستبند طلا بر دستشان 

و گردنبند طلا بر گردنشان زینت می بخشید....

اینان از « باریکه ذلّت رهیده » و بر « اریکه عزّت آرمیده » بودند!

 و نیز جوانانی را دیدم که دستبند پلیس بر دستشان و طناب دار بر گردنشان... 

ایشان « سرافرازی ارزندگی را نشناخته » و « بازی زندگی را باخته » بودند!

  من « بسترساز این دو سرشت » و « قصه پرداز این دو سرنوشت » را  

  « نخستین کلاس ابتدایی » و « آغازین شگرد شکوفایی»  می دانم.  

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

اریکه : تخت،تخت پادشاهی

سرشت : طینت، فطرت، نهاد، خوی ،خلق

شگرد: راه،روش،طرز،طریقه

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 همزاد من!   

 

#شفیعی_مطهر

 


با عشق و غم و بهار من همزادم

غم زندگی من است با آن شادم

یک جرعه غم به عالمی نفروشم

این دارم  و  از هر دو جهان  آزادم

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(351)   

 

 رویا ؛ در میانه « روایت » و « درایت »!

 

من آن گاه از « واقعیت »،سیلی « خوردم » و 

« چهره ای از واقعیت » را « بهره ای از حقیقت » شمُردم

که درست در « میانه رویاها » و « ترانه تمنّاها» سیر می کردم. 

برای « نیل به هدف » و « میل به شرف » ،

« آرزو »،یک « بازو »است و « رویا » یک « تقاضا »؛

اما رویایی قابل تحقق است که نه تنها « روایت » 

که با « درایت » همراه شود.

رویا نه « فانوس کور » که « اقیانوس نور » است.

باید ژرفای این « اقیانوس طریقت » را کاوید 

تا به « مروارید حقیقت » رسید!  

با این « دُرِّ دریا » می توان از « ثَری » به « ثُریّآ » رفت! 

هیچ « رویا » به « روایت »، 

و هیچ « روایت » به « درایت »  نمی رسد،

مگر این که از « مستی خواب » و « سرمستی شراب » بیدار شویم !

 

 #شفیعی_مطهر

-------------------------------

روایت : نقل کردن مطلب یا خبر،بازگفتن

درایت : دانستن، دریافتن،آگاهی،دانایی

دُرّ : مروارید

ثَری : خاک، زمین

ثُرَیّا : منزلی از منازل قمر،آسمان

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر