وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۴ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1394

«اسیرِ سار» و «امیرِ سوار»!

من «خودکامه ای وِرّاج» را دیدم نشسته بر کنارۀ «دریایی موّاج»!

در سایه سارِ «بُرجی پر از ذخایر» و در کنارش «دُرجی از جواهر». 

جواهراتی که هر «دانه اش خراج ولایتی» بود و هر «دُردانه اش تاراج ایالتی» .

او یکایک «سکّه های زرّین» و «سبیکه های سیمین» را 

با «مُباهات» از «صندوقچۀ جواهرات» برمی داشت

و به درون دریا «می انداخت» 

و با عربده ای مستانه دستی بر طبل شکم «می نواخت»!

او «صدای قُلُپ قُلُپ را می شنید» و با «هر دو لُپ می خندید». 

او به گونه ای «از تهِ دل می خندید» و «بر روی گِل می رقصید»،

که گویی از «وَجد» به «وجود» آمده است!

او بر سرِ «گنجِ بی رنج» نشسته بود!

گنجینه ای که در هر «دُردانۀ گنج»،صدها«نشانۀ رنج» فریادگر بود،

رنج «مردُمی مسکین» که کمرشان زیر بار «تورُِّمی سنگین» می شکست!

خودکامه در فکرِ «کامۀ یارۀ خویش» بود،نه «جامۀ پارۀ درویش».

خودکامه «شادمانه می زیست» فارغ از آن که ملّتی «اندوهگنانه می گریست»!

از «کاخ،قاه قاهِ دم به دم» به گوش می رسید و از «کوخ،آه آهِ دمادم»!

آن جا «غریوِ شادی» بود و «ریوِ شیّادی»،

ولی این جا «زار زیستن» بود و «نزار گریستن»!

برای این ملّت ها تنها «راهِ رهایی»،«پگاهِ آگاهی» است!

تا اینان «ستم پذیر»اند،آنان نیز «سختگیر»اند!

و تا اینان «اسیرِ سار»اند،آنان نیز «امیرِ سوار»اند! 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

وِرّاج: پرحرف پُگو،بیهوده گو

دُرج: صندوقچه،جعبه کوچک جواهرات

سبیکه: نقره گداخته، تکه سیم یا زر

قُلُپ قُلُپ: صدای جوشیدن آب

وَجد: شوق و ذوق، خوشی، شیفتگی

لُپ: توی دهان،دو طرف دهان،زیر گونه ها

کامه: کام،مراد،آرزو،مقصود

یاره: دستبند زرین

غریو: فریاد، خروش، بانگ بلند،فریاد خشم

ریو:مکر ،حیله، فریب،نیرنگ

سار: رنج،آزار،محنت،درد،رنجور

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۸ ، ۰۴:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1393

«قانون هستی» و «آزمون اَلَستی»!

دریا با همۀ «زیبایی ها» و «فریبایی ها»،

می تواند با «من»،بزرگ ترین «دُشمن» باشد،

اگر با «شنا»،«آشنا» نباشم.

و نیز همین «دریای موّاج» می تواند مرا بر روی «دست های امواج»،

از «تیرۀ تلف» تا «جزیرۀ هدف» برساند،

اگر «گُفتاوَردِ زبانش را بدانم» و «نبرد با طغیانش را بتوانم».

در جهان آفرینش باید «طینت را نخُست شناخت» 

و سپس «طبیعت را دُرُست ساخت».

طبیعت ،«زبانی ویژه» و «بیانی آویژه» دارد.

کسی که این «زبان را بشناسد» از «حرمان نمی هراسد».

بیاییم «قانون هستی را بیاموزیم» تا در «آزمون اَلَستی نسوزیم»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------------ 

اَلَست: روز ازل،زمان بی آغاز

تیره:تاریک،به رنگ ذغال یا خاکستر 

آویژه:ویژه،خاص،خالص

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۸ ، ۰۴:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1391

«آموزش پیشه» یا «پرورش اندیشه»؟!

در جهان در«عرصۀ دانش» و «صحنۀ بینش» ،

«درکِ تحلیلی»،بهترین «مدرکِ تحصیلی» است.

برای هیچ «علّامه ای»،هیچ «دانشنامه ای»،

«والاتر» و «گرانبهاتر» 

از «کمالِ انسانیّت» و «سگالِ عقلانیّت» نیست.

همۀ «ابزارهای کشتارِ جمعی» و «جنگ افزارهای قلع و قمعی» را،

 «دانشمندان دادگریز» و «ورجاوندانِ بیدادانگیز» ساخته اند.

بیاییم از هر «دبستان»،یک «ادبستان» بسازیم

و پیش از «آموزش پیشه» به «پرورش اندیشه» پردازیم!

خطرناک ترین انسان کسی است که «فهمی کم» و «اعتقادی مُحکم» دارد!

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

سگال:اندیشه،فکر

قلع و قمع: ریشه کن ساختن و برانداختن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۰۵:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#سیاهنمایی / 13
 

کدام جناح راست می گوید؟؟!!

 

گفت: چهل سال است هر جناحی سیاسی که در ایران دولت را در دست می گیرد،جناح دیگر را نالایق،فاسد و مسئول همه خرابی ها معرفی می کند!

گفتم: خب! حالا به نظر تو کدام جناح راست می گویند؟

گفت: هر دو !

گفتم: باز #سیاهنمایی کردی؟! 

گفت: من که جرئت نمی کنم یک جناح را دروغگو بدانم! پس هر دو راست می گویند!این دفعه این خودشان هستند که #سیاهنمایی می کنند!

روزی به اتفاق یکی از دوستان خدمت سیاستمداری بودیم. او دروغ های شاخداری می گفت و دوست من همه را با تکان دادن سر تایید می کرد!

وقتی بیرون آمدیم از او پرسیدم: تو که می دانی او دروغ می گوید.چرا همه دروغ هایش را تایید کردی؟

پاسخ داد: آخر این قدر قشنگ دروغ می گوید که آدم حیفش می آید باور نکند!!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۰۴:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر