#طنزسیاهنمایی.216 جوانان در سن ازدواج و مجرد

#طنزسیاهنمایی.216

 جوانان در سن ازدواج و مجرد

گفت: علی اکبر معصوم جمعیت شناس گفته اند:
🔸۹ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر جوان در سن ازدواج و مجرد در ایران وجود دارد.
🔸۲۲۰ هزار نفر از جمعیت کشور هم تا ۵۰ سالگی ازدواج نکردند و مجرد قطعی محسوب می‌شوند.
🔸جمعیت کشور بیش از ۸۴ میلیون نفر است و در کل ۲۶ میلیون خانواده با تعداد افراد ۳.۱ نفر در کشور زندگی می‌کنند.
🔸در حال حاضر ۴۵ درصد ولادت های کشور از مادران بالای ۳۰ سال است.
🔸تأخیر در ازدواج و بالا رفتن سن فرزند آوری منجر به محدود شدن باروری و کاهش جمعیت شده است.
🔸تا سال ۱۴۰۸ رشد آمار زنان در این سن متوقف می شود و سپس با کاهش آمار زنان بارور مواجه می شویم.

گفتم:علی رغم این همه توصیه و تبلیغ برای افزایش جمعیت چرا نتیجۀ عکس داده؟

گفت: وقتی قرارشد ماهانه 45.500 تومان یارانه بدهند،من هفت فرزند داشتم. به هر کدام از بچه ها گفتم حساب کنید ببینم ماهانه ما جمعاً چقدر یارانه می گیریم؟ هر کدام یک رقمی گفتند. ناگزیر به  عیال گفتم بیا تعداد خانوار را ده نفر کنیم،آن وقت خودم می توانم حساب کنم! 

ولی حالا که ده نفر شده ایم مجموع کل یارانۀ ما پول یک وعده غذای ما هم نمی شود! حالا با چه دلخوشی جمعیت را زیاد کنیم؟

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

«تحمُّل طاغوت» و «تامُّل سکوت»!فرگرد1627

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1627)

«تحمُّل طاغوت» و «تامُّل سکوت»!

گفته اند چون «آتش افروزند» در آن هر «خشک و تر می سوزند»؛

ولی من «دقیق دیدم» و با «تحقیق بررسیدم»،

هر «هیزُمِ تر» در «تراکُمِ اخگر»،

چون «بُشک» نخست «خُشک» می شود، 

سپس «خواه ناخواه می سوزد» و «سوز جانکاه را می آموزد»!

بنابراین در هر «جامعۀ کافته» و «توسعه نیافته»،

نه تنها «عوام کَالاَنعام»،بلکه هر «پدرام عظام» نیز 

با «عطش عدالت» در «آتش جهالت» می سوزد.

آنان به «علّت تحمُّل طاغوت» می سوزند و اینان به خاطر «ذلّت تامُّل سکوت»!

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

بُشک: زلف،موی ،مجعّد،موی پیش سر

پدرام: نیکو و آراسته،فرخ،خجسته،پاینده 

کافته: دریده ، شکافته

عظام: کلان،بزرگ

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

#طنزسیاهنمایی. 215 نوابغ خودی!

#طنزسیاهنمایی. 215

نوابغ خودی!

گفت: ما چه نوابغ برجسته ای داریم که هیچ کشور دیگری ندارد!

گفتم: کدام نوابغ؟

گفت: مسئولان 206 کشور جهان نمی فهمند سازمان FATF چیست و به چه درد می خورد! لذا نادانسته عضو آن شده اند!ولی بنازم به نوابغ کشور خودمان و کرۀ شمالی که فهمیده و عضو آن نشده اند!

گفتم: یعنی غیر از این دو کشور همه مسئولان کشورهای جهان نادان اند؟!

گفت: آقای جلیلی می گویند عضویت در این سازمان هیچ فایده ای ندارد! لابد ایشان چیزهایی می دانند و می فهمند که تو و همۀ مسئولان دنیا نمی دانید!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

«خالف» یا «مُخالف»؟.فرگرد1626

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1626)

«خالف» یا «مُخالف»؟

هر «درّه ،کوهی» در کنار دارد و هر «ذرّه، شکوهی».

در «جان بینش» و «جهان آفرینش»،

هر «پدیده» گرچه به «دیده» نیاید،

و حتّی هر «تک یاخته» با ضدِّ خود «شناخته» می شود. 

بنابراین ما باید از «خالف» بپرهیزیم،نه از «مُخالف». 

ما می توانیم از هر «باور مخالف» یک «یاور آلف» بسازیم

و از هر «دشمن» یک «من»!

#شفیعی_مطهر

---------------------------

خالف:گول،احمق،بسیار خلاف،بی خبر

آلف: خوگیرنده،خوگر،اُنس گیرنده 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

 

#طنزسیاهنمایی. 214 طرح رفاه زدایی!

#طنزسیاهنمایی. 214

طرح رفاه زدایی!

گفت: اگر مسئولی بتواند طرحی ارائه کند که میزان مشارکت مردم در انتخابات افزایش یابد،آیا نباید این طرح را اجرا کند؟

گفتم: قطعاً و حتماً باید این طرح جالب را اجرا کند.

گفت: من طرحی ابتکاری برای این برنامه دارم.

گفتم: طرح تو چیست؟اگر طرح تو چنین نتیجه ای دربرداشته باشد،به تو مدال می دهند.

گفت: من طرحی دارم به نام رفاه زدایی !اگر من مسئول شوم از رفاه مردم می کاهم و بر محرومیت آنان می افزایم!

گفتم: دیوانه شده ای؟ این چه طرحی است و چه ربطی به افزایش میزان مشارکت مردم  دارد؟

گفت: در انتخابات اخیر میزان مشارکت مرفّه ترین نقطۀ کشور(تهران) 24 درصد و میزان مشارکت محروم ترین استان 60 درصد بوده است! آیا نباید این طرح رفاه زدایی را اجرا کرد؟

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

تندیس ملوکانه قصّه های شهر هرت.قصّۀ 135

تندیس ملوکانه 

قصّه های شهر هرت.قصّۀ 135

در شهر هرت دو برادر دوقلوی هنرمند و خوشفکر بودند به نام های فرشاد و فرشید.این دو برادر در پیکرتراشی و مجسّمه سازی بی رقیب بودند. کم کم نام و آوازۀ این دو هنرمند به گوش هردمبیل رسید. او که همیشه جز ارضای حسّ خودپسندی و خودکامگی و جاه طلبی دغدغۀ دیگری نداشت،به فکر افتاد که در وسط بزرگ ترین میدان شهر مجسّمۀ غول پیکری از او به ارتفاع یک برج بسازند که در همۀ شهر نمایان باشد. بنابراین امر به احضار این دو برادر هنرور داد.

این دو برادر پس از شرفیابی به پیشگاه اعلی حضرت هردمبیل و شنیدن آرزوهای هوسناک و بلندپروازانۀ او ،خود را ناگزیر به اطاعت ظاهری از اوامر ملوکانه دیدند؛ولی پس از قبول انجام این پروژه به فکر شگردی جالب و تاریخی افتادند.در آغاز برای شروع به کار تقاضای اعتبارات سنگینی کردند. هردمبیل به صدراعظم دستور داد از هر کجا شده نسبت به تامین درخواست های مالی فرشاد و فرشید اقدام کند.صدراعظم نیز با تعطیل برخی پروژه های عمرانی پول هنگفتی فراهم کرد و به ایشان پرداخت و نیز همه گونه امکانات در اختیارشان قرار داد.

فرشاد و فرشید در آغاز چادر بسیار بزرگی دورتادور میدان کشیدند و ورود هر کسی جز خود و عوامل خود را به داخل آن محوّطه تا پایان پروژه ممنوع کردند.

در چهارطرف میدان تابلوهای بلند و بزرگی برافراشتند و نام پروژۀ تندیس اعلی حضرت را بر روی آن ها نوشتند.برای انجام این پروژه سه سال زمان تعیین کردند و روی تابلوها با شمارش معکوس روز افتتاح را درج نمودند.

در این سه سال مرتّب بودجه های نجومی می گرفتند و کسی خبر نداشت در درون این چادر ضخیم و عظیم چه خبر است!

تا سرانجام روز افتتاح و پرده برداری از تندیس ملوکانه فرارسید.  اعلی حضرت دستور داد از همۀ شاهان و رهبران جهان و نیز همۀ نام آوران و خبرنگاران داخلی و خارجی و رسانه های نوشتاری و دیداری و شنیداری جهان دعوت کنند تا مراسم افتتاح تندیس عظیم هردمبیل را مستقیم به سراسر جهان مخابره کنند.

صبح روز پرده برداری و افتتاح پس از حضور اعلی حضرت و همۀ مهمانان خارجی و داخلی در حالی که همۀ دوربین های عکّاسی و فیلمبرداری روی مجسّمۀ اعلی حضرت زوم شده بود،از سوی مقام عالی سلطنت دستور پرده برداری صادر شد. پس از لحظاتی چون پرده از روی مجسّمه برافتاد،بُهت و حیرت عظیمی همۀ حاضران را فراگرفت. زیرا مجسّمۀ عظیم مرتفع به جای هردمبیل،پیکرۀ گرگی خونخوار با دندان های بلند و چنگال های خون آلود را نشان می داد! افتضاح بزرگی بود. موج شادی و شعارهای ضدّ هردمبیل فضای میدان را دربرگرفته و غریو شادمانی شهر را می لرزاند . همۀ دوربین ها کنجکاوانه تصاویر این گرگ خونخوار را به جای مجسّمۀ هردمبیل به تمام دنیا مخابره می کردند. هردمبیل و مهمانان خارجی هر یک از گوشه ای به سرعت گریختند و میدان را ترک کردند و نیروهای امنیّتی با شلّیک گلوله های هوایی و گاه در میان مردم می کوشیدند میدان را از انبوه مردم خالی کنند!

********

  این دو برادر شجاع و هنرور توانستند با این شگرد جالب و متهوّرانه ،بغض و کینۀ سال ها ستمگری هردمبیل را که در سینه های مردم تلنبار شده بود،بدین وسیله به نمایش بگذارند. هر چه ماموران به دنبال فرشاد و فرشید گشتند، هیچ خبر و اثری از آنان نیافتند. سرانجام معلوم شد این دو هنرمند همۀ اموال و نقدینگی های خود را بین مردم تهیدست و محروم شهر تقسیم کرده و با تردستی و زیرکی شهر هرت را به سوی نقطۀ نامعلومی ترک کرده اند!

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

چرا «می رنجیم» و «می جنگیم»؟.فرگرد1625

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1625)

چرا «می رنجیم» و «می جنگیم»؟

همۀ ما از مادر ،«آزاده» ، «زاده» می شویم

و با «دستانی خالی» به عرصۀ «داستانی خیالی» پای می نهیم.

همه در «پگاهی خندان» می آییم و در «شامگاهی گریان» می رویم. 

به گاه رفتن نیز با «دستان خالی» این «داستان خیالی» را به پایان می بریم.

من در شگفتم چرا ما در هر «شبانه روزی» با یک «بهانۀ کینه توزی»،

 برای «چیزهایی می جنگیم» و از «دستاویزهایی می رنجیم» 

که نه با «خود آورده ایم» و نه با «خود می بریم»!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

دستاویز: وسیله؛ بهانه، هر چیزی که آن را وسیله و آلت دست قرار بدهند؛ دست‌پیچ. 

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

#طنزسیاهنمایی.213 کسی سوال دیگری ندارد؟!!

#طنزسیاهنمایی.213

  کسی سوال دیگری ندارد؟!!

گفت: پیرزنی را برای گواهی به دادگاه  دعوت کرده بودند .

نماینده دادستان رو به پیرزن شاهد کرد و گفت :
شما می دانید من کی هستم ؟

حاج خانم فرمود:
بله پسرم شما فرزند عمه نرگس سبزی فروش هستی مادرت به قلندر محله معروف بود از بس سلیطه بود، شما هم درکودکی خیلی هار بودی آفتابه های مسی را از مستراح های مردم می دزدیدی و به مسگر ها می فروختی...

نماینده دادستان رو به ریاست دادگاه کرد و گفت:  عالی جناب! من سوال دیگری ندارم !

رئیس دادگاه رو به وکیل متهم کرد و گفت: شما اگر سوالی دارید بفرمایید.
وکیل از جای خود بلند شد و گفت:
مادر من...
پیرزن کلام او را قطع کرد و گفت:  شما را هم خوب می شناسم پسر مَش قنبر کیسه کش هستی .مادرت هم فاطی خانم مسئول نمره خصوصی قسمت زنان بود ، خود تو هم درحمام کفش های مشتریان حمام را واکس می زدی و لُنگ های خیس را روی پشت بام حمام پهن می کردی. بیشتر تو قسمت زنان می لولیدی ماشاالله آدم حسابی شدی ننه!

وکیل رو به ریاست دادگاه کرد و گفت:
عالی جناب! من هم سوالی ندارم!

ریاست دادگاه چند دقیقه ای تنفّس اعلان کرد و در گوشه ای از دادگاه به نمایندۀ دادستان  و وکیل متّهم گفت: خدا شاهده اگه از پیرزنه بپرسید که آیا‌ رئیس دادگاه را  می شناسی... برای هر‌ دوتای شما شش ماه بازداشتی می نویسم !

گفتم: حالا ماجرای این پیرزن چه ربطی موضوعات به این روزها دارد؟

گفت: می خواستم این پیرزن را بفرستم به جلسۀ مناظرۀ نامزدهای ریاست جمهوری تا آنان را معرفی کند!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

«خواندن کتاب» و «افشاندن آفتاب».فرگرد1624

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1624)

«خواندن کتاب» و «افشاندن آفتاب»

واحدِ «بازه پذیری» و «اندازه گیری»،

برای «خواندنِ کتاب» و «افشاندنِ آفتاب»،

نه «عِِدادِ صفحه» است و نه «تعدادِ صحیفه»؛

بلکه  به «میزان تغییر رفتار»  و «توان تنویر افکار» است. 

مطالعه باید ما را به «ساخت هویّت» و «شناخت شخصیّت»برساند.

«انبوه دانایی» و «شکوه توانایی»،

تا به «رفتار بنیادین» و «کردار تحوُّل آفرین» نینجامد،

نه «بشر را به بهروزی» می رساند و نه «دلاور را به پیروزی»!

#شفیعی_مطهر

---------------------------------- 

بازه:درّه،فاصله میان دو کوه یا دیوار

عِداد: شمار،همتا

صحیفه: نامه، ورق کتاب، کتاب کوچک، روزنامه

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

#طنزسیاهنمایی.212 نان خوردن به نرخ روز!

#طنزسیاهنمایی.212

نان خوردن به نرخ روز!

گفت:«برجام یک لاشه متعفن است.» .«دولت من دنبال ادامه برجام است».

گفتم: بالاخره برجام خوب است یا بد؟چرا متناقض حرف می زنی؟

گفت: این ها حرف آقای زاکانی است. جملۀ اول پیش از تبلیغات انتخابات است و جملۀ دوم در حین تبلیغات انتخابات.

گفتم: ایشان با چه انگیزه ای متناقض سخن گفته اند؟

گفت: دیروز رفتم نانوایی نان بگیرم . دیدم نان سه هزارتومانی دیروز را پنج هزار تومان حساب می کند.علّتش را پرسیدم. نانوا گفت: نان هر روزی نرخی دارد. باید نان را به نرخ روز خورد!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar