وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۴۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

#طنزسیاهنمایی. 518

فریاد«حلال!حلال!»

شیری و گرگی و روباهی به شکار رفتند و یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و یک خرگوش

شکار کردند . آن‌گاه شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات صیدشده را میان خود تقسیم‌کند .

گرگ گفت : گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد. بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش،سهمِ روباه .

شیر ناگهان برآشفت و پنجه ای قوی بر او زد و در دَم هلاکش نمود .

سپس رو به روباه کرد و گفت : صیدها را تو تقسیم‌کن .

روباه که سرنوشت ناگوار گرگ را دیده بود، دچار بیم شد و گفت :

تقسیم در اینجا معنی ندارد . همه این صیدها به حضرت سلطان ، تعلّق دارد و ما را در

آن بهره ای و سهمی نیست . این گاوِ تنومند ،چاشت حضرت سلطان است

و آن بز ، سهمِ میانۀ روز و آن خرگوش ، سهمِ شامِ ایشان .

شیر از روباه پرسید:این گونه تقسیم‌کردن را از که آموختی؟

روباه پاسخ داد:از جسد خون‌آلود گرگ!!

گفتم:روباه ،درس خوبی آموخته است. جایی که پای قدرت در میان است،همیشه

حق با قدرتمداران است!

گفت:به نظر تو روباه بر مبنای باور و عقیدۀ خود عمل کرد،یا از ترس قدرت شیر؟

گفتم:بدیهی‌است اِعمال زور و قدرت هیچ‌گاه به ایجاد باور و عقیده نمی‌انجامد.

همۀ پیامبران الهی هم با قدرت استدلال و منطق و اقناع عقلانی کوشیدند

تا پیام آسمانی خود را به صورت یک باور قلبی به پیروان خود منتقل کنند.

گفت: بنابراین برای باوراندن ارزش حجاب به خانم‌های بی‌حجاب به وسیلۀ

نیروی انتظامی و جریمه و بازداشت به ایجاد باور در ایشان می‌انجامد،

یا به تحقیر شخصیت تسلیم‌شدگان؟

گفتم:معلوم است بی‌حجاب‌ها چون چاره‌ای ندارند،بایدتسلیم‌شوند!

گفت:این‌گونه تسلیم‌شدن باعث ایمان و اعتقاد می‌شود؟

مردی راهزن مادر پیر و پرهیزگاری داشت . روزی مادر به پسرش گفت :

”من پارچهٔ یک کفن می‌خواهم، به شرطی که حلال باشد.

روزی از قضا به کاروانی برخورد و طاقهٔ چلواری یافت .به صاحب آن گفت :

”این پارچه را برای کفن مادرم می خواهم، آن را حلال کن“.

صاحب پارچه راضی نمی‌شد.بنابراین آن قدر او را زد تا فریاد زد:«حلال!حلال!»

چون دزد به خانه برگشت و چلوار سفید را به مادرش داد، مادر پرسید :

”آیا مطمئن باشم که این پارچه حلال است ؟“

پسر پاسخ داد : ”کاری کردم که صدای حلال حلالش به آسمان رفت !“

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی‌مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=122511

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«دوربین‌ها» و «فرنشین‌ها»فرگرد1944

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖
«دوربین‌های فعّال» و «فرنشین‌های خوش‌خط‌‌‌ّ‌‌ وخال»،

که همۀ «گره‌های کور» و «گریوه‌های دور» را می بینند،

ای‌کاش «فسادهای نزدیک» و «بیدادهای تاریک» را نیز می‌دیدند!

ای‌کاش «چشم خود را برای دیدن حقایق می‌گشودند»،

ولی «خشم خود را برای کوبیدن خلایق می‌پالودند».

کاش «اِفلاس فرودستان» و «اِختلاس فرادستان» را نیز 

«هشیارانه می‌نگریستند» و «دردمندانه می‌گریستند»!!

بیاییم «دیده‌ها را بشوییم» و «ندیده‌ها را بجوییم»؛

تا بتوانیم «همۀ حقایق پیرامون را بنگریم» 

و «همهمۀ سلایق گوناگون را بنگاریم»!

شفیعی‌مطهر

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖

فرنشین: رئیس،مسئول،بالانشین

اِفلاس: تنگدستی و بینوایی

پالودن:صاف‌کردن،پاک‌کردن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«نفرین» یا «آفرین»؟!فرگرد 1943

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

در جامعه ای که در هر «دیر و دیار»و از هر«در و دیوار»،

به جای «اخوّت و آفرین» ، «نفرت و نفرین» ببارد،

ذز همۀ «صحن و سرای شهر» و «فصل و فضای دهر» ،

«هُما را هلاکت» و «فلک را فلاکت» دربرمی‌گیرد.

«خشم و خشونت فرمان می‌راند»

و «رَوع و رُعونت جان می‌ستاند».

بیاییم برای هر «غیر»،«خیر» بخواهیم

و برای هر «وادی»،«شادی» را!

«شر» را از «بشر» بزداییم و «دار» را از «مدار»!

حتّی برای هیچ «برگ»،«مرگ»نخواهیم 

و برای هیچ «نام»،«دُشنام»!

شفیعی‌مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

هُما: همای،مرغ خوب،فرخنده،مرغ سعادت

رَوع: ترسیدن،بیم،ترس،فزع

رُعونت: نادانی،سستی،کم عقلی،یاوه سرایی

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۲ ، ۱۸:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«آموختن» و «تجربه اندوختن»فرگرد 1941

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

انسانی که «گریستن را نمی داند» و «نگریستن را نمی تواند»،

فلسفه ای که از «دیدن می‌هراسد» و «خندیدن را نمی‌شناسد»،

مَنِشی که در برابر کودکان «کُنشی فروتنانه» و «کُرنشی بخردانه» را نمی تواند،

شخصیّتی که خود را از «آموختن» و «تجربه اندوختن»بی‌نیاز می‌پندارد،

«یک دَمَش بِهْ ز خُلود» و «عَدَمَش بِهْ ز وجود»!

شفیعی‌مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

دَم: لحظه،هنگام

خلود:جاودانگی،همیشگی،دوام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۲ ، ۰۱:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«سره»یا«ناسره»؟فرگرد1940

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

در زمان «حکومت بیداد» و «حاکمیّت استبداد»،

همۀ «دیده ها دروغ» است و «شنیده ها،شلوغ»،

مگر این که هر «رهروِ بخرد» در «پرتوِ خرد»،

با «راستی آزمایی» هر «آراستی نمایی» را بسنجد،

تا «سره» را از «ناسره» و «آب» را از «سراب» بازشناسد!

هر «طامعِ بداندیش»،«مطامعِ خویش» را

با «تار عنکبوت» بر «تور طاغوت» می نویسد

تا شاید «عام را بزیبد» و «عوام را بفریبد»؛

ولی غافل از آن که هیچ «باور بی ریشه» بدون «یاور اندیشه»،

چون «باد نمی پاید» و در «یاد نمی آید»!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

سره: گزیده،نغز، بی عیب،خالص،(مقابل ناسره)

شلوغ: جار و جنجال،هیاهو،غوغا

آراستی نمایی: سخنی با ظاهر زیبا

طامع: آزمند،حریص،خودکامۀ طمعکار

مطامع: خواسته ها و آرزوها

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=121754

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۰۵:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«راز رامش» و «رمز آرامش» فرگرد1939

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

«راز رامش» و «رمز آرامش»

رهایی ذهن از «گرانی ها» و «نگرانی ها»است.

«گشودن هر گرۀ کور» و «پیمودن هر گریوۀ دور»،

اگر در «توان» و «امکان»ماست،

که خود «می‌گشاییم» و «می‌پیماییم».

ولی راه حلِّ هر مشکلی را که «نمی‌دانیم» یا «نمی‌توانیم»،

بر خدایی «توسُّل» و «توکُّل»می‌کنیم ،

که هر «چیز را می داند» و هر«تجهیز را می تواند».

بنابراین هیچ «ستیزه‌ای زار» و «انگیزه‌ای دل‌آزار»،

نمی تواند «جان را بریشد» و «روان را بپریشد»!

شفیعی‌مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

گریوه:تپّه،پُشته،گردنۀ کوه

زار: بد و خراب،نابسامان،شوریده و درهم

ریشیدن:زخم‌شدن،ریش‌شدن

پریشیدن،پریشان شدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی 516

فروش جزیرۀ تُنب کوچک به عراق!!

گفت: ‏وزیر خارجه عراق می گوید: ۱۷ میلیارد دلار بابت گاز و برق به ایران بدهکاریم.

🔷‏سفیر ایران می فرماید: ۱۱ میلیارد دلار از عراق طلب داریم!

🔷‏بانک مرکزی اعلام می کند: ۱۰ میلیارد دلار از عراق طلبکاریم!

🔷‏وزیر نفت در خرداد ۱۴۰۱اظهار می دارند: حدود ۱٫۶ میلیارد دلار طلبکار بودیم که گرفتیم!!

( پیام اقتصاد @payame_eghtesad)

گفتم:بالاخره رقم واقعی کدام است؟

گفت: یک مسئول عراقی به یک مسئول ایرانی می‌گوید:

جزیرۀ تُنب کوچک را به ما بفروش! 

مسئول ایرانی پاسخ می‌دهد: خاک ایران که فروشی نیست!

مسئول عراقی می‌گوید: در ازای آن صد تُن طلا می دهیم!

مسئول ایرانی شگفت‌زده می‌پرسد:آخر صد تُن طلا از کجا می‌آوری که به ما بدهی؟

مسئول عراقی پاسخ می دهد: 

همان‌طور که هزارمیلیارد دلار خسارات جنگ و 17 میلیارد دلار بابت گاز و برق را به شما پرداختیم!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۲ ، ۱۸:۲۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«روند گفتگو» یا «فرایند هیاهو»؟فرگرد1938

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

انسان های «فرومایه» و «دون پایه»،

از «اندیشه می کاهند» و «همیشه می خواهند»،

که «روند گفتگو» را به «فرایند هیاهو» بکشانند،

تا با «کینه توزی»، «پیروزی» را به دست آورند.

اینان به جای «آبروی،روی» می‌آرند و به جای «گفتگوی،گوی».

به جای «فهم،وهم» دارند و به جای «تَهم،سهم».

اینان برای هر «شجر،مشاجره» می کنند و برای هر «نظر،مناظره»!

و «وجهۀ گفتگو» را به «جبهۀ های و هو» بدل می کنند.

فقط به «پیروزی» می اندیشند،نه به «بهروزی».

ولی انسان های بخرد به «شکوفایی بینش» می اندیشند و «هم افزایی دانش».

گفتگو اگر «گره های کور جهالت» و «گریوه های دور ضلالت» را نگشاید،

نه «دالّی آگاهانه»،که «جدالی خودخواهانه» است.

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

تَهم: بی همتا در نیرومندی،نیرومند

سهم: ترس،هراس،بیم

شجر: درخت

مشاجره: با یکدیگر نزاع کردن و خصومت ورزیدن

وِجهه: ناحیه،طرف،سمت،جانب

گریوه: پشته،تپّه،گردنۀ کوه

دالّ: راهنمایی کننده،دلالت کننده

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=121506

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۲ ، ۰۵:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 515

سرچشمه اینجاست!!

گفت:چرا مسئولان کشور مشکل معیشتی بازنشستگان را حل نمی کنند؟

گفتم: آنان تا خود بازنشسته نشوند،نمی توانند درد و مشکل بازنشستگان را درک کنند.

آنان روزی مشکل بازنشستگان را می فهمند،که خود بازنشسته شوند!

گفت: همۀ مشکل ما اینجاست که این مسئولان هیچ گاه بازنشست نمی شوند!

سرچشمۀ همۀ قوانین دست این هاست!

در روستایی کدخدا مسئولیت تقسیم آب قنات را میان چهل محلّۀ روستا بر عهده داشت.

روزی یکی از ساکنان محلّات نزد کدخدا رفت و از قطعی ناعادلانه آب محلّۀ خود گلایه و

شکایت کرد. کدخدا که هیچ انتقادی را برنمی تابید،در پاسخ او با لجبازی گفت:

به خاطر این بی ادبی تو آب محلّۀ تو را یک هفته قطع می کنم و اگر این رفتار زشت خود را

تکرار کنی بیشتر قطع می کنم.

روستایی بیچاره چون هیچ حامی و چاره ای نداشت،گفت:

از خدا می خواهم که آب محلّۀ تو هم یک روز قطع شود،تا طعم بی آبی را بچشی!

کدخدا با شنیدن این نفرین چنان قهقهه ای سرداد که روستایی دیگر نتوانست جوابی بدهد.

وقتی می خواست برود،یکی از اهالی رو به او کرد و گفت:

بدبخت! تو هنوز نمی دانی سرچشمۀ قنات در خانه و باغ کدخداست!!

تو او را از قطعی آب می ترسانی؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۲ ، ۱۶:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی 514

کنتور با تراکتور چه شباهتی دارد؟!

گفت: آقای رئیسی زمانی رفتند قزوین و در دیدار و نشست با نخبگان و اقشار مختلف مردم ‎قزوین در آمفی‌تئاتر دانشگاه بین‌المللی قزوین گفتند:

«باید به وضعیت کارخانه ی تراکتورسازی قزوین سریعاً رسیدگی کنید و به من گزارش بدهید.»
وقتی به تهران برگشتند، صبح روز بعد در دفتر تهران داشته اند سفر و دستورهای پیگیری رییس جمهور به قزوین را بررسی می کردند، متوجه شدند که قزوین اصلا کارخانۀ تراکتورسازی ندارد!

گفتم:احتمالاً منظور ایشان کارخانۀ کنتورسازی قزوین بوده.حالا سوال تو چیست؟

گفت:سوال من این است که در همان نشست و حضور مسئولان چرا همه این را شنیدند و لب فروبستند؟ آیا همه گوش دادند سر تایید فرودآوردند؟ چرا یک نفر این اشتباه لفظی را تذکُّر نداد؟

گفتم:بله،جای شگفتی است!چرا باید روز بعد در تهران این اشتباه را تصحیح کنند؟

گفت: به نظر من علّت سکوت جمع این بوده که می پنداشته اند تذکُّر این اشتباه باعث دلخوری و ناراحتی آقای رئیسی می شود!هر یک پیش خود می گویند چرا من؟ چرا دیگری نمی گوید؟

می گویند رئیس یکی ازبخش های یک اداره کل ، طبق معمول ، یک روز صبح همکاران و کارکنان تحت مسئولیتش را جمع کرد و برای آن ها لطیفه ای تعریف کرد و طبق معمول ، همه همکاران از خنده ریسه رفتند . اما یکی از کارمندان به لطیفه رئیس نخندید . رئیس با تعجب و ناراحتی پرسید : مگر لطیفه ام خنده نداشت ؟

کارمند پاسخ داد : موضوع این نیست قربان . نامه انتقالی من امروز می آید و از فردا دیگر کارمند قسمت شما نخواهم بود!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=121223

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۲ ، ۱۸:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر