وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1413

 

«انسان» و «آن سان»!

هر انسان در درون خویش «باغی خاموش» دارد و «راغی پُر از وحوش».

در باغ ،«فرشته» ای است که او را با عشق «سرشته» اند.

ولی در راغ «شیری درّنده» با «شمشیری بُرّنده» 

و نیز «روباهی مکّار» با «نگاهی خونبار»  خفته اند.

این انسان است که «گفتارش» و «رفتارش» را 

با «هوش» برگزیند یا با «وحوش».

بیاییم «انسان باشیم»،«آن سان که باید باشیم»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

راغ:دشت،صحرا،مرغزار،دامن کوه

سرشته: آفریده شده،خلق شده

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1412

«یافتن گنجینه» و «شکافتن دفینه»

در درون هر یک از «ناس»،معدنی از «الماس» 

«خُفته» و «نهفته» است.

«کاوش» و «درخششِ» آن

به «تلاش» و «تراش» نیاز دارد.

چه بسیار انسان های «غافل» و «کاهل»،

این «کان زرّین» و «دکان بنیادین» را 

بدون ذرّه ای «فِکر» به صورت «بِکر»، 

«ناشمُرده» و «دست نخورده»،

به زیر «خاک خیره» و «مغاک تیره»،

«می سپارند» و در آن«می انبارند»! 

«هدف نهایی» و «غرض غایی» هرگونه آموزش و پرورش،

«یافتن این گنجینه» و «شکافتن این دفینه» است.

#شفیعی_مطهر

-------------------------------- 

دفینه:  پنهان ،گنج پنهان شده

ناس: مردم

خیره: گستاخ،سرکش،لجباز،بی شرم

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1411

«موج نقّادی» و «اوج آزادی»

یک «آهنربای «نَوَند» و «نیرومند»،

می تواند با «ارادۀ نهفته» هزاران «بُراده آَشفته» را،   

به سوی خویش «بکشانَد» و در گرداگِرد خود «بنشانَد»

و همه را «فراهم» و «منظّم» کند.

آیا یک انسانِ «روشنگر» و «صاحب نظر»،

نمی تواند یک «جمع پاک اندیش» را گِرداگِردِ «شمعِ خویش» بنشانَد

و با افشاندن «نور آگاهی» و «شعور دادخواهی»،

«موج نقّادی» را به «اوج آزادی» برسانَد؟

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

نَوَند :تند و تیز

بُراده: ریزه های آهن،سونش،ساوآهن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

اقتصاد هردمبیلی! 

قصّه های شهر هرت/قصّۀ هفتاد و ششم

#شفیعی_مطهر

به علّت سیاست های غلط اعلی حضرت هردمبیل و بی کفایتی مدیران و مسئولان شهر هرت که تنها شاخصۀ گزینش آنان دستبوسی و وفاداری نسبت به ذات ملوکانه بود،اقتصاد شهر در حال فروپاشی و ورشکستگی بود.

روزی هردمبیل ،درباریان را فراخواند و از آنان خواست تا درباره نجات کشور از ورشکستگی تدبیری بیندیشند.پس از ساعت ها بحث و جدل نتیجه این شد که کارشناسی از دیار فرنگ دعوت کنند تا گرۀ این مشکل را بگشاید.

 مستشار فرنگی پس از توضیح و تبیین رهنمودهای اقتصادی خود از هردمبیل پرسید:

آیا واقعاً می خواهید وضع معیشت و اقتصاد مردم خوب شود،یا پایه های قدرت و حاکمیّت خودتان مستحکم گردد؟

اعلی حضرت قاه قاه خندید و گفت: مِستر مستشار! از شما چه پنهان در سیاست ما مردم کیلویی چندند؟!!ما سال هاست بر این مردم عوام حکومت می  کنیم. از شما می خواهیم راه هایی پیشنهاد کنید که سلطنت ما را ابدی کند!

مستشار گفت: حالا فهمیدم که چه باید کرد!

شاه گفت: خب،حالا بفرما!

مستشار طرح خود را در نامه ای محرمانه نوشت و به هردمبیل داد و از او خواست که مفادِّ آن را از فردا دقیقاً اجرا کند.

هردمبیل پس از اطّلاع از مفادِّ طرح فردای آن روز به وزیر دستور داد که تمام شترهای کشور را هر شتر را به قیمت ده  سکه طلا بخرند. وزیر تعجّب کرد و گفت: 

اعلی حضرت حتماً بهتر از ما می دانند که اوضاع خزانه اصلاً خوب نیست و ما هم به شتر نیاز نداریم.

شاه گفت فقط به حرفم گوش کن و مو به مو اجرا کن. وزیر تمام شترها را به این قیمت خرید. به طوری که دیگر در سطح شهر شتری دیده نمی شد. 

شاه گفت: حالا اعلام کن که هر شتر را بیست  سکه می خریم. 

وزیر چنین کرد و عدّۀ دیگری شترهای ذخیرۀ خودشان را به حکومت فروختند. دفعۀ بعد قیمت خرید هر شتر را سی  سکّه اعلام کردند و عدّه‌ای دیگر وسوسه شدند که وارد این عرصه پر سود بشوند و شترهای مخفی کردۀ خود را فروختند.
به همین ترتیب قیمت‌ها را تا هشتاد سکّه بالا بردند و مردم تمام شترهای کشور را به حکومت فروختند.
شاه به وزیر گفت: حالا اعلام کن که شترها را به صد سکّه می خریم و از آن طرف به عوامل وابستۀ ما بگو که هر شتر را به  نود سکّه بفروشند.
مردم هم به طمع سود ده  سکّه ای بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند تا شترهایی را که خودشان با قیمت های عمدتاً پایین به حکومت فروخته بودند،دوباره آن ها را به قیمت هر شتر نود سکّه بخرند.
وقتی همه شترها فروخته شد، حکومت اعلام کرد به علّت بعضی اختلاس ها و دزدی های انجام شده در خرید و فروش شتر، دیگر به ماموران خود اعتماد ندارد و هیچ شتری نمی خرد.
به همین سادگی خزانۀ حکومت از سکّه های مردم ابله و طمع کار پر شد و پول کافی برای تامین نیازهای ارتش و داروغه و دیوان و حکومت تامین شد.
وزیر اعظم هم از این تدبیر شاه به وجد آمد و این بار کلید خزانه ای را در دست داشت که پر بود از از سکّه های طلا. این وسط فقط کمی نارضایتی مردم بود که مهم نبود چون بیشتر مردم اصلاً نمی فهمیدند از کجا خورده اند!

***********************

شاید این داستان تخیّلی باشد ولی هر روز برای ما آن هم در قرن بیست و یکم تکرار می شود. مردمی که در صف سکّه، دلار، خودرو، لوازم خانگی، سود های بانکی بالا، سهام انواع بورس و غیره هستند خودشان هم نمی فهمند که در نهایت چه کسی برنده است.

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#سیاهنمایی/17

تحقُّق یکی از وعده های آقای روحانی!

 

گفت: آقای روحانی بالاخره انصافاً به یکی از وعده هایشان عمل کردند!

گفتم :کدام وعده؟

گفت: آن جا که فرمودند:« آن چنان رونق اقتصادی ایجاد کنم و مردم درآمد سرشار داشته باشند که به این 45 هزار تومان اصلاً نیاز نداشته باشند»!

گفتم»خدا را شکر! پس شما دیگر به یارانه 45 هزار تومانی نیاز نداری؟مگر حقوق و درآمد تو چقدر زیاد شده،که از آن بی نیاز شده ای؟

گفت: حقوق ها که زیاد نشده،کالاها آن قدر گران شده که این 45 هزار تومان دیگر مشکلی را حل نمی کند!بنابراین دیگر نیازی به آن نداریم! 

گفتم: ایشان قطعاً می خواسته این قول تحقُّق یابد. مشکلات دیگر و محدودیّت اختیارات باعث شده این ایده محقّق نشود.

گفت: یعنی ایشان از اول این مشکلات و محدودیّت اختیارات را نمی دانسته؟ مثال ایشان در شرایط فعلی ایران مثل کسی است که می خواسته با یک قاشق ماست،دریا را تبدیل به دوغ کند!

می گویند یک نفر با یک قاشق ماست به ساحل دریا رفت. به او گفتند:

می خواهی چه کار کنی؟

گفت: می خواهم با این یک قاشق ماست،یک دریا دوغ درست کنم!

مردم ضمن خنده گفتند: 

همۀ آب های دریا با یک قاشق ماست،دوغ می شود؟!!

پاسخ داد: می دانم نمی شود،ولی اگر بشود،چه می شود!!! 

گفتم:باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۸ ، ۰۴:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1410

«همدلی» یا «هم منزلی»؟!

در میان دو چشم نوعی «یک رنگی» و «هماهنگی»وجود دارد.

هر دو با هم «باز» می شوند و دیدن را «آغاز» می کنند

و نیز هر دو «آهسته» با هم «بسته» می شوند.

با هم «می نِگرَند» و با هم «می گِریَند».

با هم «می رمند» و با هم «می آرمند»!

با هم «می خندند» و با هم «می رنجند»!

و شگفت تر این که هرگز همدیگر را «نمی بینند» و با هم «نمی نشینند».

آن چه مهم است «همدلی»است،نه «هم منزلی»! 

این نکته «شیرین» و «نمادین» را 

چه زیبا می سراید «حکیم معیاری» ، «خواجه عبدالله انصاری»:

عیبی است عظیم برکشیدن خود را  

  وز جملۀ خلق برگزیدن خود را

از مردمک دیده بباید آموخت  

  دیدن همه کس را و ندیدن خود را

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۰۵:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1409

«اُلگو» یا «پاسخگو»؟!

حکومت ،«اموری عُرفی» است،نه «مُروری تعارُفی».

حاکم نه لزوماً «قِدّیس» است و نه «قابل تقدیس»؛

نه «سرشت بهین دارد» و نه «بهشت برین می آورد»،

بلکه «شهروندی کارگزار» است و «ورجاوندی مختار».

بنابراین او پیش از آن که «برای همه اُلگو» باشد،

باید در «برابر همه پاسخگو» باشد.

«کانون قدرت» باید در برابر «قانون نظارت» فروتن باشد.  

در نهاد قدرت، «زایش حُفره های تاریک» به «افزایش سُفره های باریک» می انجامد.

در این صورت راه هر «گونه صلاح» و «آزمونۀ اصلاح» بسته می شود

و هر «شیوۀ سداد» به «ریوۀ انسداد» می انجامد.

 هر «نظام بیداد» به «استحکام استبداد» منجر می شود

و هیچ «راد» به «مُراد» نمی رسد!

دموکراسی نه از «لولۀ تفنگ» درمی آید و نه با «گلولۀ فشنگ»،

بلکه همۀ ما باید «طومار بردگی را بسوزیم» و «معیار آزادگی را بیاموزیم»! 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

عُرفی: آن چه که در بین مردم پسندیده و متداول است ،نیکویی ، بخشش

قدّیس: پاک ، منزه ،مؤمن ، پارسا

بهین: برگزیده،منتخب،بهترین

سداد:  راست و درست بودن، استقامت داشتن، راستی ،استقامت

ریوه: مکر،حیله

راد: جوانمرد، بخشنده ،دانشمند، دانا

طومار: کتاب و نامه و جریده و دفتر و فهرست و دفتر اعمال شخص

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۸ ، ۰۶:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر