وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

وب‌نگاشته‌های شفیعی‌مطهر

بخشی از آثار،مقالات،سروده‌ها و تالیفات شفیعی‌مطهر

انتشار مقالات،سروده‌ها و معرفی آثار و تالیفات سیدعلیرضاشفیعی‌مطهر

بایگانی

۲۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

کنفرانس هردمبیلی

قصّه های شهر هرت. قصّۀ 122

 #شفیعی_مطهر

روزی اعلی حضرت هردمبیل در کنار منقل نشسته و پس از زدن چند بست تریاک اصل ،لول لول شده بود، به شارل شرلی گفت: 

آیا در دنیا هیچ کشوری پادشاهی چون ما دارد که لیاقت پادشاهی بر دنیا را داشته باشد؟

شرلی با کمی خاراندن سرش با لکنت زبان به عرض رسانید: 

قربان! هرگز پادشاهی مثل شما در دنیا پیدا نمی شود!

هردمبیل گفت: ما دلمان می خواهد همۀ پادشاهان و روسای جمهور کشورهای جهان را در مجمعی گردآوریم و دربارۀ چگونگی ادارۀ دنیا به آنان رهنمود بدهیم.چه راهی به ذهنت می رسد؟

شرلی پاسخ داد: مثلاً می توانیم با طرح موضوعی و ساختن و تدارک ساختمانی بزرگ چون سازمان ملل راقیه و بنای هتل های شاهانه در کنار آن برای بیتوتۀ سران ،همۀ رهبران جهان را به یک کنفرانس بین المللی دعوت کنیم. در این حال رهبر کشور میزبان به عنوان رئیس و میزبان کنفرانس می تواند در آنجا سخنرانی کند.

هردمبیل مانند بچه هایی که اسباب بازی تازه ای برایش هدیه آورده باشند، با ذوق زدگی فریاد زد:

پس هر چه زودتر برای برگزاری چنین کنفرانسی، اقدامات لازم را انجام دهید.

به دنبال صدور فرمان ملوکانه مبنی بر تشکیل کنفرانس سران همۀ کشورهای جهان، همۀ ارکان شهر هرت بسیج شدند تا فرمان را دقیقاٌ اجرا کنند تا مبادا مورد بازخواست قرار گیرند. با صرف میلیاردها ساختمان هایی بزرگ و هتل ها و تجهیزاتی برای پذیرایی از شاهان و روسای جمهور همۀ کشورها آماده شد.

مشکل بزرگ هردمبیل این بود که نه سواد چندانی داشت و نه سخنرانی بلد بود. از طرفی مهم ترین برنامۀ کنفرانس سخنرانی تاریخی هردمبیل برای سران همۀ کشورها بود که صدها خبرنگار و عکاس و فیلمبردار از سراسر جهان دعوت شده بودند که مراسم افتتاحیّه و سخنرانی هردمبیل را به طور زنده برای سراسر دنیا مخابره کنند.

هر چه روز افتتاحیه نزدیک تر می شد،بر استرس و  اضطراب هردمبیل افزوده می شد. هردمبیل برای رفع استرس دست به دامن شرلی شد و از او راهکار خواست. شرلی وقتی شدّت اضطراب هردمبیل را دید،برای آرام کردن او گفت:

اعلی حضرتا! ذات ملوکانه اصلاً نگران نباشند. من خودم متن سخنرانی را می نویسم و به شرف عرض ملوکانه می رسانم. تا در کنفرانس از روی نوشته سخنرانی فرمایند.

هردمبیل گفت: مردک! تو هنوز نمی دانی ما که سواد چندانی نداریم که این نوشته های قُلُمبه و سُلُمبه را بخوانیم.

شرلی به عرض رسانید: قربان! ناراحت نباشد! من خودم پشت پرده روی سن پنهان می شوم و جمله ها را یکی یکی می خوانم. اعلی حضرت بعد از من تکرار فرمایند.

سرانجام راهکاری بهتر این پیدا نشد. بنابراین روز افتتاحیّه پس از استقرار سران همۀ کشورها در محلِّ ویژۀ خود، همۀ دوربین های عکّاسی و فیلمبرداری و ضبط صدا روی سن متمرکز شده بود. در این زمان اعلی حضرت هردمبیل در میان کف زدن های همۀ عوامل درباری روی سن ظاهر شد.ناگهان شرلی هر جیب های لباسش را جستجو کرد،متن نوشته سخنرانی را پیدا نکرد. یادش آمد که نوشته را روی میز اتاق هردمبیل جاگذاشته است. ناگزیر به سرعت دوان دوان به سوی اتاق هردمبیل رفت تا نوشته را بیاورد. از سوی دیگر سکوت، همۀ سالن را فراگرفته و همه منتظر شروع سخنرانی بودند. هردمبیل هر چه انتظار کشید از پشت پرده صدایی نیامد. می خواست او را صدا بزند،دید همۀ میکروفون ها باز است و صدا را پخش می کنند. ناگزیر کوشید با لگدزدن به پرده از شرلی بخواهد که کار بازخوانی نوشته را شروع کند. سران کشورها با مشاهدۀ این رفتارهای غیرقابل انتظار بین خود شروع به پچ پچ و صحبت های درگوشی کردند.در این بین شرلی از راه رسید و از پشت پرده اعلام حضور کرد. سپس گفت: 

قربان!این هایی را که از حالا می گویم شما تکرار کنید!

ناگهان همۀ سران کشورها و خبرنگاران و میلیون ها شنوندگان و بینندگان رادیو و تلویزیون های دنیا دیدند و شنیدند که هردمبیل می گوید:

«قربان!این هایی را که از حالا می گویم شما تکرار کنید! »

همۀ حاضران شگفت زده،هردمبیل را می نگریستند و از بیان این حرف ها شوکه شده بودند!!

هردمبیل ادامه داد:

«قربان! این ها را نگویید! این هایی که از این به بعد می گویم،بگویید! ......این حرف های خودمانی را نزنید..... فقط جمله های اصل سخنرانی را بفرمایید! و......»

هردمبیل همچنان پس از بیان هر یک از این جملات لحظاتی مکث می کرد و باز جملۀ بعدی را می گفت.کم کم همۀ حاضران و بینندگان و شنوندگان رادیو تلویزیون های سراسر دنیا فهمیدند که یک نفر پشت پرده دارد از روی نوشته ای می خواند و هردمبیل تکرار می کنند!

در نتیجه نشست بزرگ سران کشورهای جهان که با این همه کبکبه و دبدبه و هزینه و تبلیغات و اقدامات فراوان تشکیل شده بود،با همهمه و غوغا فروپاشید و هر یک از سران کشورها با اخم و اعتراض کنفرانس را ترک کردند و رسوایی و اقتضاح بزرگی برای هردمبیل و رژیم استبدادی او در دنیا به بار آمد!!

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۰۴:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1573)

«اُلگو» و «تابو»

«لرزش ایمان» و «لغزش انسان»،

هماره «ناپسند» و «پُرگزند» است؛

ولی برای آنان که بر «صَدر صدارت می نشینند» 

و «قَدر قُدرت را می بینند»،

 بسی «ناگوارتر» و «زیانبارتر» است.

زیرا آنان خود را برای خلق «اُلگو» و «تابو» می دانند.

خطای ایشان نه تنها «نماد دلقی را می آلاید»،

که «اعتماد خلقی را می رباید»!

مبادا برای «جنگل جهان»،«انگل نهان» باشیم!

به جای این که در این جنگل از «ثار،تیشه بسازیم»،

 بیاییم از «ایثار،اندیشه بپردازیم»!

#شفیعی_مطهر

-------------------------- 

تابو: شخصی یا چیزی مقدس که دست زدن و نزدیک شدن به آن ممنوع باشدد

نماد: نما،نماینده

دلق: خرقه،پوستین،لباس درویشی،جامۀ ژندۀ درویشی که نماد صفای درون است

ثار: کینه،انتقام،خونخواهی،کینه توزی

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۹ ، ۰۵:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

اُسوۀ یگانه و دُردانۀ جاودانه

                             دُردانۀ کعبه چون دُرافشان آمد

                           آزادگی بشر به سامان آمد  

                          خورشید عدالت از افق طالع شد 

                          بر پیکر بی جان جهان جان آمد

 صدف کعبه لب گشود و اُسوه یگانه ، دُردانه جاودانه را به جهان هستی تقدیم کرد .
ای رهرو راستین !
اگر می خواهی سرو حقیقت را در بالنده ترین قامت تماشا کنی ،
اگر دوست داری که خورشید فروزان عدالت را در درخشان ترین فروزش به نظاره بنشینی ،
اگر می خواهی که آسمان فضیلت را در زیباترین تجلّی بنگری ،
اگر مشتاقی که کوه استقامت ر ا در استوارترین سیمایش تماشاگر باشی ،
اگر آرزو داری جُرعه ای از زلال ناب ترین چشمه ساران عرفان " کوثر " بنوشی ،
اگر طالب تماشای تندیس قدسی و والاترین عروج انسی در رساترین صورت هستی ،
اگر می خواهی به حقیقت یاور غمدیدگان و مددکار ستمدیدگان باشی ،
...و اگرمی خواهی معنی عدالت ، مفهوم حرّیّت ، تبلور فتوّت ، تجسّم مروّت ، عُصارۀ فضیلت و مقام والای خلیفه الّلهی را یک جا و همه و همه را در بلندای قامت یک انسان بنگری :
علی بنگر !!

    در سیزدهم رجب ...

    بزرگمردی پای بر گستره زمین نهاد که غنچۀ دهان ها را شکُفتن و جوانۀ زبان ها را گُفتن آموخت ، 

     قامت رسای بشریّت با قیامت خروشش از اسارت رَست و سبزه های عدالت با سرود سبز باران کلامش رُست ،

   چه بسیار دشمنانی که شناختندش و بر او تاختند و چه بسا دوستانی که نشناختندش و او را ارزان باختند ،

   بلاغت ، از زبانش حلاوت یافت و فصاحت از بیانش ملاحت گرفت ،

   چه دردنامه هایی که تنها در سینۀ سیاه شب های کوفه نگاشته شد و چه نهال ناله هایی که فقط در دل زلال چاه های کوفه کاشته شد.

      در سیزدهم رجب...

    رادمردی از ملکوت اعلی پای بر عرصۀ برهوت دنیا نهاد ، تا تنهایی خدای گونگان را در گسترۀ تاریخ ، دردمندانه فریاد کند ، با ستم بستیزد و رویِشِ بذر آفتاب را در دل یلدای جهالت بشارت دهد.

    چه نوایی جز زمزمۀ دل انگیز فرشتگان ، ناله هایش را در خلوت شب های نخلستان همنوایی کردند؟! و چه چشمانی جز برق دیدۀ اختران سپهر ، ستارگان اشکش را به نظاره نشستند؟!

    بیست و سه سال مکتب را از حلقوم شمشیر فریاد کرد 

و بیست و پنج سال برای  حفظ وحدت در جهان اسلام سکوت کرد 

و پنج سال برای استقرار عدالت در جامعۀ اسلامی پنجه در پنجه قاسطین ، مارقین و ناکثین روزگار درافکند.

       ولی افسوس که ....

    گُلِ عدالت با ولادتش شکُفت و با شهادتش به خون خُفت!!

     میلاد با سعادت مولای متّقیان امیر مومنان علی علیه السّلام و روز بزرگداشت مقام پدر را به همه رهروان صدیق و پیروان شفیق آن پیشوا تبریک و تهنیت می گویم. 

   #شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۰۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1572 )

«طینت» و «طبیعت» 

چه «ناسپاس» و «نمک نشناس» اند

آنان که از درخت، «وفا می بینند» و «جفا را برمی گزینند»!

از «شاخه اش ثمر» می چینند و از «ساقه اش تبر» می سازند.

بر او «سنگ می بارند» و از او «میوه های رنگارنگ برمی دارند».

بیاییم برای «طینت،پشتیبان» و با «طبیعت،مهربان» باشیم.  

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

طینت: خلقت،سرشت،جبلّت

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۰۵:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

  #طنزسیاهنمایی160

 رحم اجاره‌ای و فرصت شغلی جدید

گفت: خیلی ها از دولت انتقاد می کنند. بسیاری از انتقادها وارد است،ولی برخی هم واقعاً #سیاهنمایی می کنند!!

گفتم: درست شنیدم؟!تو خود متّهم به #سیاهنمایی هستی!حالا خودت دیگران را متّهم می کنی؟ پس چقدر آش شور شده که صدای آشپز هم درآمده! حالا کدام انتقادها #سیاهنمایی است؟

گفت: مثلاً در ایران در این سال ها فرصت های شغلی نوظهور و مدرنی ایجاد شده که به عقل هیچ کارآفرینی در دنیا نمی رسد!

گفتم: مثلاً؟

گفت: روزنامه همشهری نوشته:  بازار رحم اجاره‌ای در ایران کماکان رونق دارد و متقاضیان «معمولاً ۷۰ میلیون تومان» باید برای هر رحم اجاره‌ای بپردازند که شامل هزینه «وکیل و مادر» است.

  زوج‌های نابارور متقاضی کودک، ابتدا باید «چند میلیون تومان» برای «کشت تخمک و اسپرم در آزمایشگاه» بدهند و پس از شروع بارداری نیز «ماهانه یک تا یک و نیم میلیون تومان» کمک‌هزینهٔ تغذیه و زندگی به زنی که رحمش را اجاره داده، پرداخت می‌کنند.

علاوه بر این زوج متقاضی باید «هزینه آزمایش و دکتر» را هم بپردازند.  لذا هزینه تولد کودک از طریق رحم اجاره‌ای به حدود ۱۰۰ میلیون تومان می‌رسد.در طول پنج سال گذشته، قیمت رحم اجاره‌ای چند برابر شده است.

بهمن سال ۹۴ نرخ رحم اجاره‌ای ۱۸ میلیون تومان و حق دلالی دست‌کم پنج میلیون تومان بوده است.

گفتم: پس تو برو نعمت باروری خودت را قدر بدان که مجبور نیستی برای هر فرزند صد میلیون تومان بپردازی.

گفت: اتّفاقاً من مشکل  دیگری دارم. چند سال پیش که قرار شد به هر شهروند 45.500  تومان یارانه بدهند. تعداد افراد خانواده من هفت نفر بود. به بچه هایم گفتم مبلغ یارانه را در هفت نفر ضرب کنید تا ببینیم ماهانه چقدر سهم ما می شود. وقتی حاصل ضرب بچه ها را با هم مقایسه کردم،دیدم هر کدام عددی جداگانه به دست آورده اند. لذا راه حل را در این دیدم که تعداد خانواده را به عدد ده برسانم که خودم به آسانی بتوانم مبلغ کلّ یارانه را حساب کنم. سال اول پرداخت یارانه با مبلغ یارانه یک نفر در رستوران برای هفت نفر سفارش غذا می  دادیم.حالا که ده نفر شده ایم،با کلِّ مبلغ یارانه ماهانه خانواده نمی توانیم در یک رستوران معمولی یک ناهار دلچسب بخوریم!

گفتم: باز هم خودت #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۰۵:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1571)

«باران صفا» و «یاران باوفا»

«روزگاران سخت» برای «رادمردان نیکبخت»،

با وجود هر «کمبود» این «سود» را دارد،

که در «بوستان تحقیقی»،«دوستان حقیقی» را می شناسند.

اینان «دل های شکسته را امید» اند و «درهای بسته را کلید».

برای «زخم ها، مرهم»اند و برای «اخم ها،همدم». 

برای «مردها،مان»اند و برای «دردها،درمان»!

بیاییم «باران صفا» را بر سر و روی «یاران باوفا» بباریم

و در «سگال رفاقت»،«نهال صداقت» بکاریم!

#شفیعی_مطهر

----------------------------

اخم: اخمه ، آژنگ ، ترشرویی ، درهم کشیدگی ابرو از اوقات تلخی و بدحالی، عبوس بودن ، ترشرو بودن

مان: مثل و مانند،خانه،اسباب خانه

سگال: اندیشه،فکر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

چتربازی هردمبیلی

قصه های شهر هرت.قصّۀ 121

#شفیعی_مطهر

 روزی هردمبیل در میان درباریان چاپلوس و پاچه خوار از این که همه جا اسم و عکس و سخنان وی دیده و شنیده نمی شود،به شدّت برآشفته بود.او می گفت: 

در این شهر بزرگ که هیچ، در همۀ دنیا اسم ما و ابتکارات شگرف ما همیشه باید بر سر زبان ها و تیتر اول همۀ رسانه ها باشد. چه کنیم که همه جا اسم و عکس های ما سوژۀ همۀ خبرها و گزارش ها باشد؟

شرلی مستشار فرنگی به عرض رسانید:

باید اعلی حضرت هر از چندگاه ابتکاراتی عجیب و کارهایی پرسرو صدا و خبرساز انجام دهند تا بدین وسیله ما دستور دهیم خبر آن را همه جا تیتر کنند.

هردمبیل پرسید: مثلاً چه کاری؟
شرلی پاسخ داد: مثلاً اعلی حضرت روزی بر فراز شهر و در جلوی چشم های متعجّب همۀ مردم و خبرنگاران با چتر نجات از طیّاره به بیرون بپرند.

هردمبیل گفت: ما از سوارشدن به طیّاره هم می ترسیم تا چه برسد به این که از طیّاره به بیرون بپریم!

شرلی پاسخ داد: قربان! ما همه در خدمتیم تا زمینۀ آموزش چتربازی را برای ذات ملوکانه فراهم آوریم.

از روز بعد اعلی حضرت را در میان تدابیر شدید امنیّتی از کاخ به فرودگاه بردند و با کمک خلبانان و کارشناسان و چتربازان ماهر یک دوره آموزش چتربازی را برای اعلی حضرت تدارک دیدند.پس از طیّ دورۀ کارآموزی قرار شد روزی شهر هرت را تعطیل کنند و از همۀ مردم بخواهند مانور خارق العادۀ خلبانی و چتربازی اعلی حضرت را تماشا و تحسین کنند و به خاطر داشتن چنین سلطانی لایق و نمونه و نیز به خاطر پیشرفت های شگفت انگیز نیروی هوایی ارتش به خود ببالند.

برای ثبت و ضبط عملیّات پرواز و پرش با چتر نحات قرار شد همۀ عکّاسان،فیلبرداران و خبرنگاران را از سراسر دنیا با هزینه های سنگین به شهر هرت دعوت کنند تا پرش اعلی حضرت را با چتر نجات به همۀ دنیا مخابره کنند و بدین وسیله اسم و عکس و فیلم اعلی حضرت بر صدر تیتر نخست همۀ رسانه های دنیا بنشیند.

روز موعود فرارسید. شهر به حال تعطیل درآمد و همۀ مردم را به گردهمایی در میدان بزرگ شهر فراخواندند. به منظور جلب افراد گرسنه و تنگدست شهر، در اطراف میدان شهر کیوسک های متعدّدی برای پذیرایی از مردم تدارک دیدند.صدها خبرنگار داخلی و خارجی با دوربین های عکّاسی و فلیمبرداری آمادۀ ثبت و ضبط رویدادهای آن روز بودند.سرانجام پس از ساعت ها انتظار طیّارۀ حامل اعلی حضرت بر فراز شهر ظاهر شد. همۀ چشم های مردم و نگاه های جستجوگر دوربین ها به سوی طیّّاره دوخته شده بود. وقتی طیّاره دقیقاً بر فراز میدان بزرگ شهر رسید،همۀ ناظران،اعلی حضرت را دیدند که از دَرِ طیّاره با چتر نجات به بیرون پرید! همۀ نَفَس ها در سینه حبس شده و هردمبیل را با چترش می نگریستند؛ولی در میان بُهت و حیرت همۀ تماشاچیان چتر نجات باز نشد و هردمبیل با سرعت زیاد به حال سقوط به سوی زمین پرتاب شد!

بر خلاف انتظار درباریان موج هلهله و شادی از مرگ احتمالی هردمبیل جمعیت را فراگرفت.همۀ مردم پس از سال ها خودکامگی اکنون فرصت یافته بودند که مرگ هردمبیل و پایان عمری ظلم و دیکتاتوری را با چشمان خود ببینند.  هردمبیل همچنان با سرعت رو به زمین در حال سقوط بود،که ناگهان باد او را به سوی درختان اطراف میدان بود و چتر نجات بر شاخه های بلند درختان گیر کرد و هیکل سنگین هردمبیل میان آسمان و زمین معلّق ماند. 

بدین گونه خداوند جان هردمبیل را از مرگ حتمی نجات داد. ناگهان غریو شادی و هلهلۀ مردم روی لب هایشان خشکید! ولی صدها دوربین عکّاسی و فیلمبرداری داخلی و خارجی همۀ این رویدادها را از جمله شادمانی مردم از مرگ احتمالی هردمبیل را به تمام دنیا مخابره کردند .بدین گونه همۀ برنامه های پرهزینه برای قهرمان سازی از شیرین کاری های هردمبیل نه تنها با شکست کامل روبه رو شد که نتیجۀ عکس داد!

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۴:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 158

توهُّم!!

گفت: آیا دولت های این چهار دهه تا کنون دستاوردهایی داشته اند یا نه؟

گفتم: البتّه که داشته و دارند.

گفت: هر دولتی در این  چهار دهه روی کار آمده بعد متّهم به بی عُرضگی و ناکارآمدی شده! حالا چه کسی می تواند این تناقض را حل کند؟ اگر این نظام دستاوردی داشته،که کار این دولت ها بوده و اگر نداشته،چرا این همه رجز می خوانیم؟

گفتم: تو چطور این تناقض را حل می کنی؟

گفت: یکی از این دو گزاره توهُّم است! 

گفتم: کدام؟

گفت: من زن و بچه دارم!!

گفتم: چه ربطی دارد؟

گفت: در ایّام مبارزات مشروطه به یک نفر گفتند تو مشروطه خواه هستی یا طرفدار استبداد؟

پاسخ داد: من زن و بچه دار هستم!!

گفتم : باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۴:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر